معنی لغوی نظم و انضباط: دکتر محسن بهشتی پور
نظم در لغت به معنای آراستن، برپاداشتن، ترتیب دادن کار و… و در اصطلاح نظامی به معنای پیروی کامل از دستورهای نظامی است. لغت شناسان، نظم را به معنای آراستگی، هماهنگی، پیوستگی ترتیب زمانی یا عددی یا مکانی، رشته مروارید، میزان کردن، قاعده، قانون،… دانستهاند؛ انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، تربیت و درستی، عدم هرج و مرج، سامان پذیری و آراستگی است. انضباط به معنای استوار شدن، نگاهداشتن، رعایت قوانین و مقررات و نیز وفای به نظم است. کلمههایی مانند صف، حد و حدود، تدبیر، اقتصاد و میانهروی، بیانکننده جلوههای نظماند.
برخی، درباره انضباط بر آن رفتهاند که انضباط و راهنمایی تمایلات و غرایز فطری بهسوی هدفی ویژه است. انضباط، قانون زندگی است و از گذر آن، فعالیتها و رفتارها در ظابطه ای خاص در میآید و هر کس در مییابد که چه گونه باید زندگی کند و چه گونه از اوقات خود به گونه شایسته بهره جوید.
هدف از بررسی این موضوع، چگونگی ایجاد نظم و انضباط در درون خانواده و درنهایت برقراری آرامش اعضاء خانواده میباشد. مطمئن باشید اگر هر شخصی در هر مرحله زندگی که هست نظم و انضباط داشته باشد، موفقیت در انتظار اوست. همهٔ ما کما بیش با این موضوع که یکی از اصول موفقیت در زندگی، شغل، تحصیل و دیگر فعالیتهای انسان، نظم است، موافقیم. چراکه غفلت از این نکتهٔ مهم، اوقات گران بها و برگشتناپذیر انسان و بسیاری از فرصتهایی را که میتوانستیم در جهت ایجاد یک زندگی ثمربخش و سعادتمند به کار بگیریم را، به هدر داده ایم.
هدف از انضباط این است که انسان را قادر به سازش با قوانین و مقرراتی که فرهنگ یک گروه پذیرفته بنماید، بهطوریکه فرد رفتار خود را با توقعات و خواستههای گروه اجتماعی که در آن زندگی میکند هماهنگ نماید. رعایت قوانین و مقررات نهتنها برای آداب و رسوم حائز اهمیت است، بلکه برای شادی، سازش و آرامش خود انسان نیز اهمیت دارد. نظم اساس موفقیت و یکی از عوامل مؤثر در شادی زندگی انسانهاست.
اهمیت یادگیری نظم و آثار و تبعات متعدد و مهم آن در زندگی سبب جلب علاقهٔ روان شناسان به این موضوع و انجام پژوهشهایی دراین باب شده است؛ زیرا بینظمی، آدمی را رنج میدهد و ذهن و فکر انسان را آشفته میسازد، بازدهی کار را کم میکند و وقت عزیز و ارزشمند را بهآسانی نابود میکند. برای مبارزه با این آفت زیانبار، لازم است نخست آن را شناخت و سپس با آن به مبارزه پرداخت تا دستیابی به گوهر گرانبهای نظم، آسانتر شود.
عوامل بینظمی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
۱- عوامل زیستی
محیط نامناسب و جو ناسالم، زمینه بینظمی را فراهم میآورد. نبود بهداشت مکان، امکانات لازم و برگزیدن زمان نامناسب و… که آمادگی جسمی و روحی انسان را برای رعایت نظم از میان میبرند. عوامل زیستی بینظمی محسوب میشوند؛ مثلاً در کلاسی که از روشنایی و نور کافی برخوردار نیست، توقع رعایت نظم از شاگرد بیجاست.
۲- عوامل روانی
عقل سالم، در بدن سالم است. افراد خسته و افسرده و بیمار، از شرایط لازم برای رعایت نظم و مقررات بیبهرهاند. ضعف روحیه، حسادت، بدبینی، میل به انتقامجویی و…، از عوامل روانیاند که موجب پدید آمدن آفت بینظمی میشوند؛ مثلاً اگر در محیط خانه، پدر و مادر، بر فرزندشان سخت بگیرند و او را مدام تنبیه کنند، چنین فرزندی از رفتار پدر و مادر خسته میشود و در او، روحیه بدبینی و انتقامجویی پدید میآید و تن به نظم نمیدهد.
۳- عوامل عاطفی
یکی دیگر از اسباب بینظمی را میتوان در عوامل عاطفی پی جست. برانگیخته شدن احساسات و عواطف شدید، مانند خوشحالی بسیار، خشم و ناراحتی، باعث به وجود آمدن بینظمی است. انسان خشمگین، برای تسکین و آرامش درونی، به کارهایی دست میزند که واکنش ناراحتی روحی او است و در حقیقت، بینظمی او، از همینجا سرچشمه میگیرد.
۴- عوامل اجتماعی
ریشه برخی از بینظمیها مشکلات اجتماعی است. معاشرت با افراد بینظم و تأثیرپذیری از آنان، سبب بینظمی در زندگی میشود. بینظمی در خانه، محل کار، کوتاهی در رعایت قوانین اجتماعی، ازجمله رفتارهای ناشایستهای است که در اثر معاشرت بابی نظمان حاصل میشود. اجتماع نامنظم در رشد آفت بینظمی در افراد، تأثیر بس بزرگ دارد.
۵- عوامل تربیتی
تربیت صحیح و آموختن نظم و انضباط به فرزندان در کودکی، نقشی بس بزرگ در منضبط شدن آنان دارد. طبع سرکش و خودخواه آدمی، اگر در پرتو تربیت و تهذیب درنیاید، سبب به وجود آمدن و رشد آفت بینظمی میشود. ازاینرو، برخی از بینظمیها را در عوامل تربیتی باید جست.
۶- عوامل فرهنگی
نبود رشد فرهنگی، یکی دیگر از عوامل بینظمی است. هنگامیکه رعایت نظم و مقررات و قوانین در جامعه، به یک فرهنگ تبدیل شود و نسبت به آن احساس نیاز شود، کمتر کسی حاضر به نقض مقررات و ضوابط خواهد شد. به همان اندازه رعایت نظم، نظم انسان را در رسیدن به کمال یاری میکند. بینظمی، مایه عقب ماندن و ناکامی انسان خواهد شد و نشاط را از او میگیرد و عملش را نافرجام میگذارد.
یکی دیگر از عوامل بینظمی، شتاب بیجاست. هر کاری را وقتی است که باید در آن انجام شود. شتاب در چنین کاری، باعث میشود که بهدرستی انجام نشود.
با نگاه به عالم هستی درمییابیم مجموعه عالم، یک نظام بزرگ تشکیلاتی است که تحت حاکمیت خداوند قرار دارد و کمترین درهم ریختگی و نابسامانی در آن وجود ندارد. تشکیلاتی که انسان در مسیر پیمودن کمال، نیازمند هماهنگی با آن میباشد. چه اینکه عالم تشریع همسو با عالم تکوین است. روانشناسان تربیتی، نظم را اینگونه تعریف کرده اند: « نظم به معنای صحیح یعنی اینکه فرد شخصاً اعمال خود را تحت قاعده درآورد، خویشتن را کنترل و هدایت کند و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام نماید”.
بر طبق این تعریف نظم از چند مؤلفه تشکیلشده است، که عبارتاند از:
الف) آگاهی و بصیرت
چنانچه رفتار انسان بر اساس شناخت و بصیرت باشد، علاوه بر آنکه رفتار از روی میل و رغبت صورت میگیرد، فرد در حفظ و بقاء آن کوشا خواهد بود، در مورد نظم نیز چنین است؛ یعنی تنها درصورتیکه نظم بر مبنای شناخت فرد نسبت به اصول و قواعد و فواید و آثار آنها ایجاد شود، مقبول بوده و فرد بدون هیچگونه رنج و خستگی بر اساس آن عمل میکند.
ب) آزادی مشروط
نظم به معنای محدود نمودن آزادی فرد نیست، بلکه بهمنظور آن است که رفتار و فعالیت فرد را معقولانه بر طبق ضابطهها و معیارهای منطقی و مشخصی درآورد. ضابطه و معیارهایی که هم به سود فرد است و هم به سود جامعه. پس باید این نکته را در نظر داشته باشیم که نظم و مقررات، آزادی بیقیدوشرط افراد را مشروط میکند تا حدی که این آزادی به حقوق دیگران ضرری وارد نکند و مانع رشد و هدایت خود فرد هم نشود؛ اما باید توجه نمود که این مشروط کردن نباید به آزادی اندیشه و عمل فرد آسیبی برساند.
ج) خودکنترلی یا انضباط شخصی
یکی از اصول مهم در منظم بودن این است که فرد از روی اختیار آن را بپذیرد. بهعبارتدیگر فرد شخصاً اعمال و رفتار خود را کنترل نموده و تحت نظم و قاعده درآورد و با توجه به آثار و نتایج اعمال خویش اقدام نماید. یک فرد منظم در مراحل مختلف زندگی خویش عاقلانه رفتار میکند و با ارزیابی و تدبیر رفتارهای خود را مدیریت میکند. چنین فردی قادر است عواطف و احساسات خود را کنترل نموده، ارزشهای صحیح اخلاقی را بپذیرد، در زندگی جمعی احساس مسئولیت میکند، به حقوق و وظایف خود آشنا است و برنامهٔ زندگی شخصی خود را از لحاظ مسائل مختلفی چون عادات غذایی، استراحت، تفریح، مطالعه و … درست تنظیم میکند.
د) مداومت
نظم را نمیتوان بهصورت مقطعی و یا در یکزمان مشخص ایجاد کرد، بلکه باید در طول زمان در فرد شکل گیرد. چنانچه نظم در اثر تمرین و تکرار در افراد بهصورت یک عادت آگاهانه درآید، از ثبات و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود. ایجاد هر عادت و رفتار صحیح محتاج تمرین است و نمیتوان انتظار داشت با وضع مقررات فوراً آن را به وجود آورد. همچنین پس از اینکه نظم به صورت یک ویژگی درونی درآمد، برای استمرار آن تمرین و تکرار و تقویت لازم است.
گستردگی و رشته داری نظم در عالم هستی به درجهای است که مهمترین دلیل شناخت خداوند که متکلمان بر آن تکیه نمودهاند، «برهان نظم» میباشد و خداوند نیز نظمدهنده به امور نامگرفته است.{ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۲۰}.(۲)
در تبیین جایگاه و اهمیت نظم همین بس که حضرت امیرالمؤمنین در واپسین روزهای زندگی شریفشان در توصیه به نظم، آن را از ارزشهای برتر اسلامی معرفی نموده و هم ردیف با تقوای الهی قرار میدهند. این سفارش حضرت در راستای امر خداوند به اقامهٔ قسط و عدل و رعایت آن در روابط اجتماعی و نهی از ایجاد فساد میباشد. تقوا و نظم هر دو لازمه زندگی بشر است. تقوا برخی از مفاسد بینظمی و بیانضباطی را از بین میبرد ولی نگاه یکسویه به دین و جدا نمودن نظم مداری و تشکیلات از دین، قادر است ارکان ایمان و معنویت را متزلزل و محیط فاسدی به وجود آورد.
قرآن به اهمیت حفظ نظم و عدم اخلال در مسائل و نیازهای جامعه توجه داده و در قالبهای مختلف به آن اشاره نموده است. بهمثل در توجه دادن بهاعتدال و دوری از فساد در جامعه، منافقان را فسادگر برشمرده و میفرماید: خداوند فساد در زمین را دوست ندارد. در قرآن کریم، بهگونهای صریح، به موضوع نظم اشاره نشده است، اما آیات بسیاری هست که جلوه نظم و انضباط در زندگانی انسان را مورد توجه قرار داده و بر آن پای فشرده است.
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکمْ وَإِلَیهِ الْمَصِیرُ؛ خدا آسمانها و زمین را بهحق (و نظم احسن اتقن) آفرید و شما آدمیان را به زیباترین صورت برنگاشت و بازگشت همه خلایق بهسوی اوست. (آیه ۲ سوره التغابن)؛(۳)
وفاداری و عمل به قانون و به عبارت دیگر نظم مداری، راه دوری از تنش و برخوردهای بشری است. انسان گرایشهای گوناگونی دارد که با یکدیگر ناسازگارند. آنچه میتواند گرایشهای متفاوت و گاه متضاد را سازمان دهی کند و به صلاح جامعه سوق دهد، نظمی است که میان آنها مدیریت می گردد. احترام به مرزها و پایبندی به آن، نیاز بشر برای زندگی عاری از تنش میباشد.
{ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُسُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکونَ }. اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنیبخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (ازآنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّاست. (آیه ۲۲ سوره حشر)؛(۴)
پیامدهای نظم
بدون شک آثار بینظمی در جایجای زندگی خود را نشان خواهد داد. شاید به همین دلیل بود که حضرت علی (ع) در واپسین لحظات حیات خود به فرزندان و پیروان خود توصیه به تقوا و نظم میکند. { اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم }. چراکه در سایه نظم است که ما میتوانیم شاخصهای قانون پذیری را افزایش دهیم، سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی را ارتقا دهیم و آسیبها را در زندگی اجتماعی کم کنیم تا آثار نظم بر نشاط و شادابی جامعه ما مشهود باشد. داشتن نظم و ترتیب، مانند بهرهمندی از هر ویژگی مطلوب دیگری، پیامدهای مطلوب فراوانی دارد که به ذکر مهمترین آنها میپردازیم:
۱ - کاهش استرس و ایجاد آرامش
در این زمینه همواره تأکید میشود که فهرست کارهایی را که باید انجام دهید، فراهم کنید. چرا که نداشتن برنامه و بههمریختگی ذهن شمارا مشغول میکند و بدون شک با فشار روانی مواجه میشوید اما منظم بودن میزان استرس را کاهش و احساس آرامش را افزایش میدهد.
۲ - ایجاد تعادل بیشتر
با داشتن نظم، برای مطالعه، شرکت در کلاس یا دنبال کردن سرگرمی موردعلاقهتان وقت لازم را پیدا خواهید کرد. نظم و ترتیب دادن به زندگی، شما را با کفایت تر خواهد کرد. شما میتوانید کارها را در زمان کمتری انجام دهید و امور زندگی را در کنترل خود در آورید.
۳ - صرف وقت بیشتر برای خانواده و دوستان
ترک کردن محل کار سر ساعت، صرف وقت کمتر برای انجام کارهای متفرقه و غیر ضروری، باعث میشود شما وقت آزاد بیشتری برای نزدیکان و خانواده بگذارید.
۴ - الگوبرداری دیگران
در صورت داشتن فرزند، رعایت نظم در خانه اهمیت زیادی پیدا میکند. اگر لباسها و وسایل خود را مرتب نکنید احتمال دارد فرزندان نیز این کار را یاد بگیرند. درحالیکه منظم بودن شما بیانگر حرفهای شما خواهد بود. یادگیری نظم میتواند در آینده برای فرزندان شما مفید باشد.
۵ - صرفهجویی
فرد منظم ازآنچه در منزل دارد، آگاه است؛ این امر مانع از رفتوآمد بیدلیل به مغازه است. بهعلاوه همانطور که پیشتر ذکر شد رعایت نظم سبب صرفهجویی در وقت شما نیز میگردد.
۶ - پیشرفت در زندگی
بینظمی مانع پیشرفت میشود. افراد منظم راه و شیوهای در پیش میگیرند که از انجام کارهای غیرضروری و وقتگیر صرفنظر کنند و بیشتر تمرکز خود را بر آینده و هدف خود میگذارند و دراین زمینه پیشرفت هم خواهند کرد.
حاکمیت نظم و تدبیر در جهان هستی، محسوس است. حرکت وضعی و انتقالی کره زمین، شب و روز و سال و ماه را به طور مرتب در پی دارد. فصلهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان همگی مولود نظم و حساب است. خدای متعال برای خورشید و ماه و ستارگان آسمان حرکاتی استوار قرار داده است. آری هستی بر پایه نظمی استوارشده است که دارای ناظمی مقتدر است. خداوند خود ناظم است و جهان را بر اساس نظم آفریده است. بایست در پرتو عقل، از کوتاهترین راه بهره جوید تا به هدف خویش دست یابد. دراین مسیر، نظم و انضباط کوتاهترین و بیخطرترین راه است؛ زیرا نظم هم ردیف ارزشهای والای انسانی است و راز و رمز کامیابی انسانهای بزرگ و راه غلبه بر سختیها و یافتن کاستیهاست و عامل تأمین نیازهای مادی و معنوی و دستیابی سریع به اهداف و صرفه جویی در وقت و استفاده بهینه از این گوهر طلایی و محکمکاری و استحکام عمل و مراعات حقوق انسانها است.
انسان منظم و منضبط، زودتر به هدف میرسد و از نشاط و تحرکی بیشتر برخوردار است و اسوه دیگران است و برنامهریزی بهتری خواهد داشت و پیشرفت کار خود را احساس میکند و آیندهنگر و دوراندیش است.
اینک، برخی دیگر از آثار و فواید نظم و انضباط را برمیشماریم:
محکمکاری: از میوههای شیرین درخت نظم و انضباط، محکمکاری است. کسی که منظم و منضبط است، کارهایش را بهگونهای انجام میدهد که استوار و پایدار باشد. چنین کسی، از سستی و سهلانگاری در کار بیزار است.
استفاده بهینه از فرصتها: فرصتها، چنان ابر بهاری، در آسمان عمر آدمی ظاهر میگردند و بهسرعت میگذرند. آنکس که از این فرصتها استفاده نکند، جز افسوس، بهرهای بخواهد داشت. آنکس که به رویش درب خیری گشوده شد، آن را غنیمت بشمارد و از فرصت استفاده کند، به موفقیت دست می یابد؛ زیرا نمیداند چه وقت آن درب به رویش بسته میشود.
ضرورت نظم در زندگی انسانها
اساساً یکی از اصول موفقیت در زندگی، شغل، تحصیل و دیگر فعالیتهای انسان، نظم است، چراکه غفلت از این نکته مهم، اوقات گرانبها و برگشتناپذیر او و بسیاری از فرصتهایی را که میتوانست در جهت ایجاد یک زندگی ثمربخش و سعادتمند به کار گیرد، به هدر میدهد. تمام دانشمندان و متفکران، مدیران موفق، در سایه نظم و انضباط به درجاتی رسیدهاند.
عوامل موثر در ایجاد نظم در زندگی
برای ایجاد نظم در زندگی، دو عامل مؤثر است; عامل اول مربوط به خود انسان است که از آن به عامل داخلی تعبیر میکنیم و عامل دوم مربوط به دیگران است که آن را عامل خارجی مینامیم.
عامل داخلی برای ایجاد نظم در زندگی
۱- انسان باید راههایی را که اندیشمندان موفق جهان طی کرده و به مقصد رسیدهاند، مطالعه کند و عوامل پیروزی را از آنان بیاموزد. بدون تردید یکی از عوامل ترقی آنان، رعایت نظم و عمل جدی به برنامهای منظم بوده است.
۲- استفاده از یک راهنمای شایسته و خردمند که خود در زندگی به پیروزی دستیافته باشد.
۳- به کار گرفتن عقل خلاق در زندگی: اگر انسان برای زندگی خود برنامه خاصی تنظیم کند، بدون تردید به هدفش خواهد رسید; به این معنا که ساعات شبانهروز خود را تقسیم نماید و برای تحصیل، کار و فعالیت، گردش و ورزش، دیدو بازدید و دیگر امور خود برنامهریزی دقیقی داشته باشد که دراین صورت قطعاً پیروز خواهد شد.
عامل خارجی موثر در ایجاد نظم در زندگی
۱- والدین هوشمند باید کودکان را از همان آغاز کودکی به نظم و ترتیب وادار نمایند و به آنان بیاموزند که هر چیزی را باید در جای خود قرارداد; بهعنوانمثال به کودکان خود یاد بدهند که پس از بازی با اسباببازیهایشان، آنها را در مکان خود بگذارند. همچنین محل مناسبی را برای قرار دادن لباس، کیف و دفتر و کتاب آنان مشخص کنند تا پس از استفاده، آنها را در جای خود بگذارند. علاوه بر این، باید ساعات بازی کردن و خواب و خوراک آنان را نیز معیّن نمایند تا به نظم و انضباط عادت کنند.
۲- انتخاب دوستان منظم و منضبط: اولیا و مربیان باید نوجوانان را یاری کنند تا دوستان خوب و منظم انتخاب نمایند، زیرا معمولاً نوجوانان از دوستانشان تأثیر میپذیرند و نظم را در زندگی رعایت خواهند کرد.
۳- مطالعه سرگذشت بزرگانی که در سایه نظم و ترتیب، در زندگی به موفقیت چشمگیری رسیدهاند و همچنین افرادی که به دلیل بینظمی شکستخورده و زیاندیدهاند، در گرایش نوجوانان به نظم بسیار مؤثر است.
۴- مساعد کردن زمینهها برای اجرای نظم; مانند اختصاص دادن اتاقی برای مطالعه در خانه و یا ثبتنام در کتابخانههای عمومی و همچنین خویشتنداری و پرهیز از ایجاد تنش و ناراحتی در محیط خانه از سوی والدین.
راهکارهای افزایش نظم
اگر ازجمله افرادی هستید که هرروز صبح قبل از ترک خانه باید مدت مدیدی دنبال یکدست لباس تمیز و مناسب و یا کتاب و جزوههایتان بگردید و سرانجام درحالیکه از ظاهرتان زیاد راضی نیستید از منزل خارج میشوید و یا اینکه میز کارتان آنقدر شلوغ است که ناچارید برای پیدا کردن برگهای که دیروز آخر وقت روی آن گذاشتهاید تمام وسایلتان را از روی میز جمع کنید، به شما پیشنهاد میکنیم که راهکارهای ارائهشده دراین بخش را مطالعه نموده و به کاربندید تا آرامش بیشتری را در زندگیتان تجربه کنید:
راهکارهایی برای ایجاد آرامش در زندگی
۱- برای خود اهدافی تعیین کنید
هدف عبارت است از خواست و ارادهٔ قوی برای رسیدن به مطلوبی خاص که با انجام اعمال آگاهانه برای دستیابی به نتیجه همراه است. پافشاری برای رسیدن به هدفی خاص مبین میزان اهمیت آن هدف است. برای مثال ممکن است شما تصمیم بگیرید که در سال تحصیلی جدید از برنامهٔ متفاوتی پیروی کرده و پیشرفت تحصیلی را تجربه کنید.
۲- از روابط موجود میان عوامل مختلف غافل نشوید
برای رسیدن به انضباط فردی باید میان کلیهٔ عوامل موثر در رساندن شما به نتیجه ارتباط برقرار کنید. بهعنوانمثال درزمینهٔ مطالعهٔ مستمر دروس، ایجاد ارتباط یعنی برقراری ارتباط بین حضور بهموقع در کلاسها، یادداشتبرداری، مطالعهٔ مستمر، کاهش زمان تفریح و استراحت، لذت آنی، میل و رغبت، افزایش احتمال پیشرفت تحصیلی، امکان راهیابی به مقاطع بالاتر تحصیلی و… . زمانی که این اتصال میان عوامل مختلف دخیل دراین امر ایجاد شد، آنوقت متوجه میشویم که چه عواملی دراین میان میتوانند به ما کمک کنند و چه عواملی مانع راه و مسدودکنندهٔ مسیر ما هستند؛ بنابراین بهتر است لیستی از بایدها و نبایدها تهیهکرده و به تک تک آن ها توجه کنید. برای اینکه بتوانیم به هدف خود دست پیدا کنیم، عوامل مثبت و منفی همیشه باید در یک خط تعادل قرار داشته باشند.
۳- برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنید
سعی کنید در هرروز فعالیتهایی را جهت نیل به هدفتان انجام دهید. در آغاز از گامهای کوچک شروع کنید. مثلاً بهجای اینکه به خودتان بگویید من هرروز حداقل ۳ ساعت مطالعه میکنم. هر هفته نیم ساعت به زمان مطالعهٔ روزانهٔ خود بیفزایید. اگر تابهحال در طولترم درس نخواندهاید، تبعیت از یک برنامهٔ سنگین و فشرده، شما را خسته و بالطبع از ادامهٔ راه منصرف خواهد کرد.
این نکته را نیز فراموش نکنید که بهتر است هر فرد طبق برنامهٔ شخصی خودش عمل کند؛ بنابراین بهتر است برنامهتان را شخصاً تهیه کنید. البته از آنجاییکه برای برنامهریزی باید اطلاعات کافی داشته باشید، بد نیست که از نظرات دوستان منظم، اعضای خانواده و یا مشاورین استفاده کنید، اما تصمیمگیرندهٔ نهایی خود شما هستید. شاید برنامهریزی کردن کار دشواری نباشد اما مسئلهای که دراین زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است تعهد به اجرای برنامه است. اگر برنامه سخت و اجرای آنقدری دشوار باشد، نهایتاً منجر به انصراف از اجرای آن میشود. به همین دلیل کاملاً منطقی است که گاهی برنامهها را تعدیل کرده و تغییراتی در آن ایجاد نمایید و وقتی به آن خو گرفتید کمکم خودتان را به هدفی که در ذهن دارید نزدیک کنید.
۴- عادت به کار را در خود تقویت کنید
توماس هاکسلی که هم زیستشناس بود و هم در تعلیم و تربیت صاحبنظر، میگوید: شاید باارزشترین نتیجهٔ تعلیم و تربیت این باشد که توانایی پیدا میکنیم تا خود را واداریم که آنچه را باید انجام داد، بهموقع انجام دهیم، چه بپسندیم و چه نپسندیم. این نخستین درسی است که باید آموخته شود و هرقدر که آموزش کسی زود آغاز شود، احتمال دستیابی به نتیجهٔ مطلوب بیشتر است…انضباط یعنی انجام کارهای درست در زمان مناسب و به دلیل موجّه…..
اولویتهای خویش را بازبنگرید و رد آنها را بیابید تا ببینید راه را درست رفتهاید یا نه و هرروز کاری لازم ولو ناخوشایند انجام دهید تا خود را منضبط نگهدارید.(۵)
۵- به فعالیتی چالشبرانگیز بپردازید
برای تقویت قدرت تفکر و ارادهٔ خویش، دستبهکاری بزنید یا طرحی را اجرا کنید که خلاقیتتان را شکوفا میسازد. این امر وادارتان میکند که از قوای ذهنیتان بیشتر استفاده کرده و در کار خویش انضباط داشته باشید. دراین مسیر باقی بمانید و ببینید که توانایی شما بیش از آن است که خود میپندارید.
۶- مسئولیت اعمال خود را بپذیرید
« هر فرد مسئول رفتار خویش است.» این جمله نهتنها از سوی پیامبر اسلام (ص) در احادیث مختلف نقلشده است، بلکه در سالهای گذشته بهعنوان مبحثی اساسی در کتب و نوشتارهای روانشناختی به چشم میخورد. هنگامیکه شما مسئولیت رفتارهای خود را پذیرفته و پیامدهای ناشی از آن را بهحساب بدشانسی یا ضعف و سستی دیگران نگذارید، قبل از انجام هر عمل به نتایج آن فکر کرده و برای انجام هرچه بهتر آن برنامهریزی کرده و بانظم و دقت پیش میروید.(۷)
۷- وقتشناس باشید
یکی از ویژگیهای بارز افراد منظم، وقتشناس بودن آنهاست. هنگامیکه میخواهید با دیگران قرار بگذارید، به همهٔ جوانب ازجمله ترافیک، محل قرار و کارهای دیگری که باید در آن روز انجام دهید خوب فکر کنید. سعی کنید برای دیگران نیز بهاندازهٔ خودتان احترام قائل شوید. اگر باید صبح زود در دانشگاه یا محل کار خود حاضر باشید، بهتر است کمی زودتر از خواب برخیزید. با این کار دلهرهٔ دیر رسیدن به محل کار یا دانشگاه خود را نخواهید داشت و روزتان را با استرس آغاز نمیکنید.
۸- افراد منظم را بهعنوان دوست انتخاب کنید
دوستان و معاشران منظم، تأثیری بس بزرگ در به وجود آمدن نظم در زندگی انسان دارند. شما میتوانید با مشاهدهٔ رفتارهای دوستان منظم خود از آنها الگوبرداری کرده و از آنها سرمشق بگیرید. از طرف دیگر آرامش و اعتدالی که در زندگی دوستان منضبط شما وجود دارد با گذشت زمان به زندگی شما نیز تسری مییابد.
۹- هنر مدیریت زمان را بیاموزید
از مهمترین راههای دستیابی به نظم، تقسیم وقت است. تنظیم وقت افزون بر آنکه باعث پدید آمدن نظم است، سبب میشود انسان از اوقات فراغت نیز بهخوبی بهرهمند گردد و برای همه اوقات خود برنامهریزی کند و از فرصتها بهره جوید. برای تنظیم زمان خود در آغاز باید بدانید که وقتتان صرف چه فعالیتهایی میشود. برای این کار میتوانید دفترچهای تهیهکرده و به مدت یک هفته فعالیتهای روزانهٔ خود را در آن یادداشت کنید. اکنون با مرور این دفترچه میتوانید فعالیتهای ضروری، فعالیتهای غیرضروری و فعالیتهایی که باعث اتلاف وقتتان میشوند را از هم تشخیص داده و با حذف فعالیتهای نامطلوب زمان بیشتری را به فعالیتهای سودمند و مفید اختصاص دهید. بهعلاوه سعی کنید هیچگاه کارهایتان را تا آخرین فرصت اعلامشده به تعویق نیندازید.
درخت نظم و انضباط یکی از میوههای لذیذش محکمکاری و استحکام در کار است کسی که منضبط و منظم است کارهایش را بهگونهای که استوار و پایدار باشد انجام میدهد. چنین فردی از سستی و سهلانگاری در امور بیزار است. نتیجه میگیریم که وقت، گوهر گران بهایی است که ارزشمندتر از آن چیزی نیست؛ بنابراین، باید آن را شناخت و ارج نهاد و از هر چه موجب اتلاف وقت میشود، مانند سرگرمیهای بیهوده، پرداختن به امور بیفایده، بینظمی در کار و امور دیگر، خودداری کرد. نظم و انضباط در امور زندگی انسانها آثار و برکات زیادی هم برای فرد و هم برای جامعه دارد که از مهمترین آنها رضایتمندی از زندگی است. نظم موجب میشود از هدر رفتن وقت، سرمایه، استعداد و گسیختگی خانواده جلوگیری شود و درنتیجه شادی و نشاط و امید در خانواده بیشتر شود.
نظم بحثی پیچیده و چند بعدی است. تعاملات انسانی در حوزه تعریف نظم، نظمپذیری و عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، طبیعی معطوف به نظم، همگی مؤثر هستند؛ بنابراین وجود نظم میتواند منجر به تأثیر معنیدار در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی انسانی گردد. حاکم کردن نظم و انضباط در کارها همچنین موجب میشود که هر کاری بهموقع، بهجا و در حد انتظار انجام شود و انسان از سردرگمی و فشار روانی به دور باشد، درنتیجه هم اثربخشی و کارآمدی بیشتر خواهد شد و هم شادی انسان مختل نمیشود. فردی که در زندگی منظم باشد، در پوشش و آرایش، در استفاده از کلمات و تنظیم جملات، در رعایت وفای به عهد، در تزیین محل زندگی و کار، الگویی مؤثر برای دیگران خواهد شد. درنتیجه موردتوجه، مهر و محبت و رجوع دیگران شده و به این وسیله شادابی فرد در زندگی بیشتر میشود. اینکه گفتهاند: وقت طلا است درست نیست و باید دانست که ارزش وقت، بسیار بالاتر از طلا است.
گوهر وقت، بدین تیرگی از دست نده
آخر، این دُر گرانمایه بهایی دارد
منبع-سایت خانواده مطهر
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا