دوره جوانی
جواني که سنين 18 تا 30 را شامل ميشود دوره اي سرشار از انرژي است.
دوران تربيت پذيری است و فرصتي است که در آن عقيده و اخلاق ريشه دار شده و فضايل و ملکات انساني در جوان تثبيت ميگردد.
دوران بلندپروازی ها، اميد و آرزوهاي دور و دراز، با انديشه هاي آزادی خواهي وسيع و همت های بلند، و خواستاری اصلاح در سطحي وسيع و جهاني است.
جواني دوره ای شکوهمند، پر اوج و بي بازگشت است.
همچنين جواني دوره ای است که در آن کم آگاهي، شتابناکي ناهشياری، خود شيفتگي و کم تجربگي با خصلت هايي همانند اميدواری، جستجوگری، حق طلبي، عاطفه مندیو خوداتکايي پيوند ميخورد که اگر از شکوفايي و بالندگي اين فرصت غفلت شود، بحران و بروز تبعات تلخ آن، پردامنه و چشمگير خواهد شد.
جوان کسي است که دوران خردسالي را گذرانده و با بلوغ جسماني از برخي حقوق فطری و شرعي همانند حق تسلط بر اموال، ازدواج، طلاق، خريد و فروش و... برخوردار شده است که در دوران کودکي امکان تحقق آن وجود نداشته است.
ويژگيهاي دوره جوانی
جوان پرشور، با حرارت، جستجوگر و شاداب است. قدرت بدني و چابکي و فرزي او در اوج است. کنجکاوی طبيعي به «چرا»جويي مبدل گشته و او را به سوي منطقي روشن و استدلالي قانع کننده ميکشاند. استعدادها ظهور و بروز کرده اند و جوان ميداند در چه زمينه اي موفق تر است.
جوان رقيق القلب است و در برابر جريانات عاطفي بسيار حساس است. او زود تاثير ميپذيرد. اگر چيزي را دوست بدارد، در راه دوستي آن تا حد فداکاري و جانبازي ميايستد؛ و برعکس اگر چيزي را دشمن بدارد در آن امر شديداً پابرجاست به اصطلاح کلامي، بُعد تولي و تبری در او قوي است.
جوان مغرور و در مواردي خودپسند است. جرئت و شجاعت بسيار از خود نشان ميدهد، حتي اگر در درون ترس و هراسي داشته باشد؛ و به همين خاطر «جوان» فردي پيشتاز است. شور و شوق جواني، اميد و نشاط او، و عشق و شيدايي او در مرحله اي از توان و رشد است که براي اقدام در دشوارترين امور حاضر به سرمايه گذاري است.
جوان فداکار و مخلص است. زودباور و اسير احسان است. اهل اخلاق و انسانيت است. معني محبت را ميفهمد. ملاحظات و رودربايستي ها ميتوانند عامل محرک و ورود او به صحنه ای باشند. زود تحت تأثير قرار ميگيرد. عرض محبت ها و اخلاص هاي ديگران را راست و درست ميپندارد.
جوان اهل همت است، بلندطبع است، اهل خير است. گاهي هدف هاي عالي و حتي محال الوصول را تعقيب ميکند. اميدها و آرزوهای بزرگ را در دل ميپروراند و براي وصول به آنها بالاترين درجه تحمل را از خود بروز ميدهد. او در راه وصول به هدفي که آن را مقدس بداند اهل سرمايه گذاري، فداکاري و حتي ايثار است.
او ميخواهد عدالت و قسط در جامعه باشد، آزادي و استقلال باشد، پاکي و عفت باشد، حق در جامعه متجلي باشد. او اين خواسته ها را در سطحي وسيع ميخواهد اجرا کند نه تنها در جامعه و مملکت خود و اگر شرايط و امکاني در اين زمينه به او نشان دهند براي به دست آوردن و رسيدن به آن از سرو جان مايه ميگذارد. روح بلند او در شرايطي است که به بلندي ها بيشتر گرايش دارد تا به پستي ها و ذلت ها، مگر آنکه شرايط تبليغ و سازندگي در جامعه اي واژگون باشد.
فطرت جوان بيدار است. تمايلات معنوی او در اين مرحله اوج ميگيرند. حفظ و احياي ارزش های الهي و ايده آل هاي اخلاق در اين سن رشد مييابند.
تـغيير در نگرش و رفتار جوانان در مقايسه با بزرگسالان راحت تر انجام مى پذيرد، در حالى که بزرگسالان پاى بند و مقاومت فـکـرى بـيـشـتـرى نـسـبـت بـه باورها، ارزشها و اعتقادات از خود نشان مى دهند.
جوان خود اتکا و استقلال طلب است، با آن که ممکن است تصميمات و رفتارهای او نادرست باشد، اما به دليل حس استقلال طلبي و خود بسندگي همه عوارض گريز از تعلق را ميپذيرد و بر پاي خود ميايستد.
جوان برتری جو و رقابت طلب است، احساس خوداتکايي، جوان را براي حضور در ميدان رقابت ها آماده ميسازد.
جوان کم تجربه شتابکار و ناهوشيار است، کم آگاهي و کم تجربگي جوان گاهي ميتواند زمينه ساز تصميمات شتابناکانه باشد.
جوان حق پذير است، اما قدر خود را نمي داند. دو چيز است که فقط از دست دادگان قدر آن را ميدانند: جواني و تندرستي.
جان و قلب جوان همانند زمين خالي است که پذيرای هر بذر ی است که در آن کاشته شود. روايت شده است که امام صادق(ع) يکي از ياران خود را براي تبليغ به بصره فرستاد. پس از بازگشت به او فرمود: آيا مردم استقبالي کردند؟ گفت: بسيار کم! امام فرمود: برتو باد به جوانان که آنان به هر امر نيکي رو ميآوردند و پذيراترند.
يکي از اساسي ترين خصائص بيولوژيکي جوان در فشار بودن و در نتيجه، پرخاشگري اوست. کارکرد سيستم زيستي جوان و التهابات و غرايز مختلف وي به نوعي او را در فشار قرار ميدهد و نتيجه طبيعي آن، بروز رفتارهاي پرخاشگرايانه ميباشد.
جوان خواهان جلب توجه است و رفتارهای توجه برانگيز از خويش بروز ميدهد مانند پوشش هاي متفاوت، الگوبرداري از مدل های غير بومي و عجيب...
جوان با بحران مواجه است. برخي از بحران هايي که جوان با آنها در چالش است، عبارتند از:
الف) بحران شخصيت يا هويت: شخصيت جوان شخصيت ثابت يا پايدار نيست و از اين رو، همواره در معرض تزلزل است. جواني مرحله شکل پذيری شخصيت آدمي است.
ب) بحران روابط اجتماعي: تلاش براي يافتن گروه همگون، آرمان گرايي جوان در دوست يابي، عزلت و گوشه گيري از جمع و اموری از اين دست، بحران روابط اجتماعي جوان را گزارش ميدهند.
ج) بحران خانواده: احساس طرد از سوي خانواده، تعارض بين خواست جوان و خواست خانواده، گريز از خانه و خيابان گردی، آرزوي زندگي در خانواده متفاوت، پرخاش مداوم... رگه هايي از بحران خانواده را نمايان ميسازد.
د) بحران جنسي: جوان به دليل نيازهای ويژه دوران جواني و غريزه خدادادي که در او وجود دارد، در اين زمينه نيز دچار بحران ميگردد. حل قطعي و نهايي اين بحران، تنها با درآويختن به برخي موعظه ها، مناسک و سوق دادن جوان از کشش هاي زميني به جاذبه هاي آسماني امکان پذير نيست. درک موقعيت جوان و سپس نوعي فرهنگ سازي براي گذر از اين بحران و توجيه واقع گرايانه و نه مصلحت جويانه و نيز تمهيد مقدماتي برايازدواج او ميتواند به عنوان راهکاری براي حل بحران ياد شده قلمداد گردد.
ر) بحران کار
مهمترين تعبيري که دوره جواني به کار مي رود «شباب» است. شباب در لغت به معناي برافروختگي و زبانه کشيدن است و همه حالات و رفتار جوانان حکايت از برافروختگي و هيجان دارد. جسم، روان، عواطف، احساسات و افکار جوان در کمال رشد و برافروختگي است. که البته اين ويژگيها در صورت عدم کنترل، مي تواند خطرآفرين باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام نيز در روايتي اين دوران را به «سکرالشباب» تعبير فرموده اند. دوران بلندپروازي، اميد و آرزوهاي دور و دراز، آرمان خواهي، حقيقت جويي و همت هاي بلند.
جواني مرحله ای است که فطرت انسان بيدار است و مي تواند بسنجد و راه و رسم انسانيت و اخلاق را در پيش گيرد.
احساس استقلال در جوان و اين که احساس مىکند بايد خود را از محيط خانه آزاد کند و جذب جامعهاى بزرگتر شود، شکوفايى عقلانى و منطقى، بلندپروازى و همتبلند، آرمانخواهى و ارزشگرايى و شور و احساسات و نشاط اجتماعى از عمدهترين ويژگىهاى جوان است. علاوه بر آن، تحولات جنسى، که از زمان بلوغ شروع مىشود، اوج آن در همين سنين است. اين ويژگىها، ذاتا اهرمها و ابزارهايى براى رشد و کمال انسانى و به شکوفايى رسيدن شخصيت است، مسائل ديگرى هم در اين دوره وجود دارد; از جمله: روحيه خودنمايى، هيجانات، اضطرابات روحى و فوران قواى شهوانى - که اگر مهار نشود و در پرتو هدايت عقلانى و منطقى و عاطفى قرار نگيرد تبديل به مشکلات مىگردد.
نيازهاي جوانان
اگر نيازي طرح گردد و ارضاء نشود فرد احساس ناآرامي و بيقراري ميکند و اين تنش باعث عدم تعادل در فرد ميگردد تا براي بر طرف کردن اين حالت به فعاليّت با هدف مشخصي بپردازد و با اين فعاليّت تعادل را در خود بوجود آورد. برخي نيازهاي جوانان به شرح زير ميباشد:
نياز به امنيت مانند نياز به ثبات، نظم و ايمني.
نياز به دوست داشتن و تعلّق داشتن مانند نياز به محبت، ابراز وجود و هميشگي با ديگران.
نياز به عزّت نفس مانند نياز به احترام و موفقيّت و اعتبار و حيثيّت و...
نياز به کمالطلبي که بالاترين مرحله از نيازهاي انساني است.
راهکارهايي براي برقراری ارتباط با جوانان
بي تفاوتي و سهل انگاری والدين همانقدر آرامش جوان را بر هم مي زند که دخالتها و امر و نهي هاي بيش از اندازه و نابجا. اگر کسي بخواهد جوان را از راه تربيت صحيح و آگاهانه به آزادي، تفکر، استقلال رأي و احساس مسؤوليت فردي و اجتماعي هدايت کند، لازم است در نهايت متانت، بدون دخالت مستقيم و احياناً تحميل، او را در راه ناهمواري که در پيش رو دارد همراهي کند. نگراني از آينده سبب يأس و نااميدي در جوانان مي شود. و احساس ناامني اجتماعي و رواني بوجود مي آورد و به اين ترتيب ممکن است جوان دچار افسردگي شود. فرد افسرده جامعه پذير نيست و گرايش به آسيب هاي اجتماعي دارد، بنابراين ايجاد شادي معقول و منطقي در اين افراد مانع از افسردگي و انواع ناهنجاريهای اجتماعي مي گردد و در نتيجه باعث افزايش کارآيي مي گردد.
بـراى مـصـونـيت بخشى جوانان از آسيب هاى فردى و اجتماعى و هدايت و راهنمايى آنان لازم اسـت کـه بـا جـوانـان ارتـبـاط مـؤ ثـر و مـفـيـد بـرقـرار کـنـيـم يـعـنـى در دل جوانان جايى براى خود باز و محبت آنان را جذب کنيم.
راهکارهای ارتباط با جوان
1. درک موقعيت جوان
مهم ترين راهکار براي ارتباط با جوان، شناخت و درک و دريافت درست موقعيت اوست. جوان در موقعيت خاصي زندگي ميکند. اگر بخواهيم با جوان صميمي و مرتبط باشيم و رفتارهاي وي را غير عقلاني قلمداد نکنيم و مدام بر او خرده نگيريم، بايد از دريچه دنياي او به قضايا بنگريم.
2. شناخت نيازهاي جوان و برآوردن آن
جوان نيازهاي متفاوتي دارد. نيازهاي عاطفي يکي از اساسي ترين نيازهاي اوست. شناخت نياز جوان و در صورت امکان برآوردن آن نيازها ميتواند به ايجاد ارتباط با او مؤثر باشد.
3. سخن گفتن با جوان
انسان به طور طبيعي دوست دارد که ديگران به سخن او گوش دهند. گوش دادن به سخن ديگران، با ارزش قائل شدن براي آنان همخوان و سازگار است و اين ارزش قائل شدن به ارتباط منجر ميشود.
بايد در نحوه حرف زدن، شنيدن،انتخاب کلمات، موقعيت گفتاري و شنيداري، علائق مخاطب و هر چيزي که شنيدن را خوشايند و گفتن را دلپذير ميسازد، دقت کرد.
گونه هايي از سخن گفتن که شنيدن را دشوار و نامبارک ميسازد، از اين قرار است:
الف)سخن گفتن آمرانه و خشن
برخي دوست دارند همواره از موضع برتر سخن بگويند و طبيعت جوان پذيرنده چنين موضعي نيست. طبيعت جوان، نيازمند همدلي، هم صدايي، احساس پذيري، عاطفه جويي و البته خردگرايي و چون و چرا کردن است.
ب) سخن گفتن اخلاق گرايانه
سخن گفتني که گوينده فقط ژست اخلاقي گرفته باشد. در حقيقت، برخي نه از موضع آمرانه که از موضع پدرانه سخن ميگويند و چنين وانمود ميکنند که داناي روزگارند و در اين نحوه گفتگو، مخاطبان خود را فرزنداني نورس و نوباوگاني بي تجربه قلمداد ميکنند که بايد از سر لطف يا ترحم آنان را به سخن راست و راه نيکو رهنمون شد. چنين گونه سخن گفتن نيز با طبيعت جوان که افزون بر نوعي سرکشي، خود را راست رو و نيک منش ميداند، چندان سازگار نيست.
ج) سخن گفتن از موضع همه چيز دان و علامه
برخي ديگر دوست دارند چنين وانمود کنند که از همه چيز آگاهند. کساني هستند که از علم، ادب، فقه، سياست و... گرفته تا فرهنگ، شعر، موسيقي، مسائل اقتصادی و نظامی آن هم در بعد داخلي و بين المللي و در يک کلمه از عرش تا فرش سخن ميگويند. از آنان هرگاه و از هر دري بپرسي، سخن آماده براي گفتن دارند اگر کسي از موضع همه چيزدان سخن بگويد، نه تنها موفق به ايجاد ارتباط نمي شود، بلکه رشته هايي از ارتباط را که باقي مانده بود، ميگسلد و ديگران اگر به سخن او گوش ميدهند، نه به دليل علاقه که شايد از سر اجبار باشد.
د) سخن گفتن انتقاد گرايانه
کساني که فقط ايراد ميگيرند و تماما نقطه ضعف ها را ميبينند و توجهي به نقاط مثبت فرد ندارند، زبان آنان هميشه تلخ و تخريب گر است. انتقاد يکريز و همواره که نشانگر بدبيني است، نه تنها سازنده و اصلاح گر نيست که بنيادهاي ارتباط را ويران و وارون ميسازد. به تعبير امام علي (عليه السلام)، از تکرار سرزنش بپرهيز که فرد را به گناه جری و سرزنش را بي اثر ميسازد. (خوانساري، شرح غررالحکم، حديث 3748.)
ه) گونه هايي ديگر همچون گونه داوري و قاضي گري، گونه ترحم و دلجويي و... وجود دارد که مانع ارتباط است و نه عامل ارتباط.
4. شنيدن سخن جوان
جوانان خصوصا وقتي که ناراحت و دلگيرند، ميخواهند گوش شنوايي باشد که مورد پذيرش قرار گيرند. پذيرش نيز بدين معنا نيست که با احساسات، ديدگاه ها، علائق و خواست هاي جوان موافق باشيد، بلکه کافي است جوان و موقعيت وی را درک کنيد. همين درک موقعيت است که ايجاد رابطه و صميميت مينمايد.
شنيدن سخن جوان همواره بدين معنا نيست که او با ما سخن بگويد. ما بايد به پيام هاي غير کلامي او نيز توجه کنيم، گاه رنگ چهره، لحن صدا، حالات بدن، واکنش سريع و... پيام هايي مخابره ميکنند که رساتر از سخن مستقيم است. شنونده خوب بايد به اين پيام ها نيز توجه داشته باشد. نتيجه آن که شنونده خوب بايد:
ب) جوان را براي بازگو کردن احساساتش زير فشار قرار ندهد.
د) بيش از اندازه سؤال نکند؛
ه) براي گوش دادن، وقت صرف نمايد. يعني با شنيدن چند جمله خسته و دلزده نشود. صبور بودن و وقت کافي داشتن، مهارت شنيدن را مؤثر و فعال ميسازد.
5. ابراز احساس با جوان
هميشه رابطه منطقي و فکورانه داشتن با جوان پاسخ گو نيست. گاه بايد خارج از روابط خشک عقلي و منطقي به ابراز احساس پرداخت و از احساس جوان آگاه و از اين طريق با او مرتبط شد.
البته اين ابراز احساس بايد به صورت متعادل باشد؛ نه افراطي و نه تفريطي. با ابراز احساس، جوان ما را همانند خود احساس ميکند و اين به ايجاد رابطه برابر ميانجامد
6. برخورد مودبانه و محترمانه با جوان
7. توجه بيشتر به رفتارهاي مثبت بجاب رفتارهاي منفي
8. عدم توجه به رفتارهای منفي جوان، براي برخورد با جواني که براي جلب توجه رفتار منفي از خويش بروز ميدهد، بهترين برخورد عدم توجه به آن رفتار است.
9. چشم پوشي از عيوب جوان، اگر چه جوان دارای عيوبي است، چشم پوشي از آن و نيز پذيرفتن عيوب مان در برطرف نمودن عيوب جوان تأثيرگذار است.
10. رفتار صحيح و مستمر و گام به گام، اگر جوان داراي رفتارهاي ناهنجار است، بايد آهسته آهسته به تغيير او همت گماشت؛ زيرا ناهنجاري ها يک شبه از بين نمي رود.
11. در مواجهه با جوان بايد واقع بينانه عمل کرد و نه آرمانگرايانه.
12. تغيير روش هاي رفتاري بزرگسالان ممکن است به تغيير رفتارهاي جوان و به ارتباط با او منجر شود.
13. خود را در موقعيت جوان قرار دادن و از دريچه ديد او به دنيا نگريستن
استاد مطهري در اين زمينه مي گويد: «ما اول بايد درد اين نسل را بشناسيم. درد عقلي و فکري، دردي که نشانه بيداري است، يعني آن چيزي را که احساس مي کند و نسل گذشته احساس نمي کرد»
14. کمک به جوان براي انتخاب هدف مشخص در زندگي
بسياري از جوانها در زندگي خود هدف مشخصي ندارند، بايد به آنان کمک شود که هدفهای خود را انتخاب و براي آن کوشش نمايند و در اين راه آموزش مهارتهاي زندگي سبب مي شود تا بهتر بتوانند با مشکلات و معضلات زندگي هاي عصر ماشيني مقابله کنند.
15. رعايت حد تعادل در آزادي جوان
حد تعادل در ارتباط با جوانان بسيار مهم است، آزادي نبايد آنقدر باشد که جوانان احساس کند که حمايت هاي خود را از دست داده است و نه آنقدر سخت گرفته شود که جوان احساس کند شخصيت او شمرده نمي شود و در تنگنا قرار بگيرد.
16. نفوذ کردن در دل جوان
17. پرهيز از روش هايي مانند لب ورچيدن، آه کشيدن، اخم کردن، از گوشه چشم نگاه کردن، قهر و آشتي کردن، از تسهيلات محروم کردن و... در حين بحث و ارتباط
18. نصيحت نکردن يا مذمت نکردن در جمع.
19. حين ارتباط، افراد را به رخ او نکشيدن.
20. رفتار منفي او را به افراد خلافکار، تشبيه نکردن و رفتار مثبت او را به خود نسبت دادن.
21. حين ارتباط او را توانمند و پژوهشگر لحاظ کردن و جلوه دادن.
22. پرهيز از افراط و تفريط در محبت ورزيدن
23. او را از واقعيتهاي محيط اطراف واقف کردن، بدون تحميل انديشهها، بلکه پس از آشنايي با واقعيتها نظرات او را به عنوان يک انديشه مهم جويا شدن و او را به انديشيدن واداشتن.
24. آگاه نمودن جوان از تهاجمات فرهنگي دشمن
25. درک دنياى جوان، بسيارى از مواقع، در خانواده ها پدران و مادران عواطف دينى دارند و در اين خصوص، به شدت احساس تعهد و مسئوليت مىکنند، ولى کاملا از دنياى جوان - يعنى، علاقه و انگيزههاى او - بريده هستند، در حالى که زمانى خودشان آن را تجربه کردهاند، اما تجربه جوانى خود را فراموش نمودهاند.
26. جلب اعتماد جوان، اعتماد او را جلب کنيم تا بفهمد والدين او انگيزهها و علايقش را مىشناسند و به آنها بها مىدهند.
27. ارائه الگوهاي مناسب به جوان، همه ما غير آگاهانه تحت تاثير الگوهاى فراوانى قرار مىگيريم. اگر ما خودمان را تحليل کنيم، به خوبى مىتوانيم بفهميم در دوره نوجوانى چه الگوهايى ما را به سمتخود برده است. در دوره جوانى الگو نقش بسيار مهمى در زندگى دارد; زيرا غرايز گوناگونى در انسان وجود دارد، زمينههاى الگوپذيرى متعددى نيز در انسان هست.
ما نبايد هيچوقت با الگوهايى که امروز جاذبه دارد، برخورد تند احساسى و بىمقدمه داشته باشيم; نبايد با الگوهايى که مباح است - مانند الگوهاى ورزشى که ممنوع هم نيست - بدون زمينهسازى برخورد کنيم. به عبارت ديگر، حذف يک الگو بدون دادن الگوى جذاب ديگر کار موفقى نخواهد بود.
28. پرهيز از تجسس در کار جوان، لجاجت با او، مراقبت هاي پليسي و افراطي و دخالت در ريز و درشت امور او، نه تنها اثر مثبت بر جاي نمي نهد، بلکه او را عصيان گر و گريزان خواهد ساخت.
جوان در کلام رهبری
سه خصوصيت بارز يک جوان
مقام معظم رهبري نيز خصوصيات بارز جوان را انرژی، اميد، ابتکار ميدانند و معتقدند که اگر بتوان اين 3 خصوصيت را درست هدايت نمود، جوان به راحتي راه اسلامي را پيدا ميکند.
سه شرط موفقيت جوان
جوان اولا بايد احساس مسووليت کند، يعني واقعا خودش را مسوول بداند و بخواهد که زندگي را با پاي خودش پيش ببرد و حرکت کند و مثل پرکاهي در امواج حوادث نباشد.
ثانيا با ايمان حرکت کند. ايمان نقش بسيار مهمي در پيشرفت در همه ي ميدانها و نيز پيروزي بر همه ي موانع دارد.
ثالثا بصيرت و آگاهي داشته باشد.
اگر جوانان اين 3 خصوصيت را در خودشان تامين کنند که البته کار چندان آساني نيست، اما ممکن است، در همه زمينهها شما ميتوانيد موفقيت خودتان را تضمين کنيد.
تحصيل، تهذيب، ورزش
اگر در يک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه ميخواهيد، به او خواهم گفت: تحصيل، تهذيب و ورزش.
هر کاري هم بخواهيد بکنيد، در دوران جواني است که امکان دارد. يعني در هر سه زمينه علمي، تهذيب نفس و ورزش بايد در جواني کار کنيد.
جوان بايد جدي باشد
ما از جوانهاي عزيزمان چه دخترها و چه پسرها توقع داريم درخصوص مسائل اساسي کشور جدي باشند و جدي برخورد کنند. پيشنهاد ميکنم روي اين مساله جديبودن فکر کنيد، بعد خواهيد ديد خيلي از کارهايي که در گوشه و کنار انجام ميگيرد، ناشي از جدی نبودن است.
جوان بايد اهل فکر کردن باشد
جوانان عزيز! به فکر کردن در مسائل عادت کنيد. اين يک مبارزه است. يکي از بزرگترين خطرات برای هرانساني به خصوص نسل جوان اين است که در مقابل حوادث، رويدادها و پديدههاي جامعه دچار بيفکری و بيتشخيصي شود. در هرحادثهای مطالعه کنيد و بسنجيد. اگر کسي به فکر کردن عادت کرد و اهل فکر کردن شد، از مشورت ديگران هم استفاده خواهد کرد.
دلهاي پاک جوانها را با نور اسلام منور کنيد
همه مسوولان- در درجه اول، مسوولان دولتي و همچنين ديگران- بايد همتشان بر اين باشد که دلهاي پاک اين جوانان را با نور اسلام منور کنند؛ پايههاي ايمان را در دل آنها مستحکم نمايند و نگذارند بر اثر سوء رفتار، سوء تشخيص، سوء تبليغ، بد فهميدن حقايق، بد ادا کردن حقيقتهای روشن و ميدان دادن به افکار مخرب، دلهاي اين جوانان از جاده حقيقت منحرف شود. اين مسووليت بزرگي بر دوش ماست. (ديدار مسوولان و کارگزاران نظام به مناسبت هفدهم ربيعالاول 20/3/1380.)
آگاهسازي جوانان در مسائل ديني
همت شما عزيزان امور تربيتي در درجه اول اين باشد که جوان را مؤمن، آگاه، روشنبين در مسائل ديني و پايبند به معارف و عمل اسلامي بار بياوريد. وسوسه دشمنان براي ايجاد تشکيک در اعتقادات جوانان را، زمزمه خصمانه به حساب آوريد و نگذاريد در کارشان موفق شوند. عدهای سعي ميکنند جوان ايراني را با بهانههاي گوناگون، به سمت مسائل سرگرمکننده، موسيقيهاي مضر، سرگرميهاي جنسي و از اين قبيل سوق دهند. اين همان لجنزاري است که جوان غربي و جوان امريکايي و اروپايي را در خودش غرق ميکند؛ اين چيز تقليد کردنياي نيست. در مقابل اين بايستيد. (ديدار اعضاي اتحاديههاي انجمنهاي اسلامي دانشآموزان 8/12/1379. )
مطالعه کتب شهيد مطهری
امروز جوانان ما، دانشجويان ما، معلمان ما و کارگران ما اگر ميخواهند در زمينه افکار اسلامي عمق پيدا کنند و پاسخ سوالات خود را بيابند، بايد به کتابهاي شهيد مطهري مراجعه کنند؛ که امام درباره کتابهاي اين بزرگوار، تعبيري قريب به اين مضمون دارند که «همه آنها خوب و مفيد است». اين تعبيري بسيار مهم از کسي مثل امام است. (ديدار کارگران و معلمان به مناسبت روز معلم و کارگر 15/2/1378.)
آموزش ارزشهاي اخلاقي به جوانان
من به مسوولان عرض ميکنم، به جوانان ما مناعت طبع و عفت اخلاقي و اطمينان به نفس و اعتماد به خود و صداقت و شجاعت بياموزيد؛ در آنها اراده پولادين و انضباط اجتماعي و وجدانکاري به وجود آوريد؛ بعد هم برايشان برنامهريزی کنيد. اين کارها شدني است و اين آينده محقق خواهد شد. (ديدار جوانان در مصلاي رشت 12/2/1380.)
جوان محور حرکت جامعه
جوان در هر جامعه و کشوری، محور حرکت است. اگر حرکت انقلابي و قيام سياسي باشد، جوانان جلوتر از ديگران در صحنهاند. اگر حرکت سازندگي يا حرکت فرهنگي باشد، باز جوانان جلوتر از ديگرانند و دست آنها کارآمدتر از دست ديگران است. حتي در حرکت انبيای الهي هم- از جمله حرکت صدر اسلام- محور حرکت و مرکز تلاش و تحرک، جوانان بودند. (ديدار گروه کثيری از دانشجويان و دانشآموزان با رهبر معظم انقلاب 15/8/1370.)
مهمترين نياز جوان، هويت است
اما ميدانيد از نظر من مهمترين نياز جوان چيست؟
نياز عمده جوان، هويت است؛ بايد هويت و هدف خودش را بشناسد؛ بايد بداند کيست و براي چه ميخواهد کار و تلاش کند. دشمن ميخواهد هويت جوان ايراني را از او بگيرد؛ اهداف را از بين ببرد؛ افقها را تيره کند؛ به او بگويد تو يک موجود حقير و محدود هستي؛ پيش من بيا تا تو را زير بال بگيرم. (ديدار جوانان در مصلاي رشت 12/2/1380.)
جوان، زيبايي و زيباسازی
انسان- به خصوص جوان- از زيبايي و زيباسازي خوشش ميآيد و دلش ميخواهد که خودش هم زيبا باشد. اين عيبي هم ندارد؛ يک امر طبيعي و قهري است؛ در اسلام هم منع نشده است. آن چيزي که منع شده، فتنه و فساد است.
اين زيبايي و زيباسازي، بايستي موجب اين نشود که در جامعه انحطاط و فساد به وجود آيد؛ يعني ابتذال اخلاقي نبايد به وجود آيد. چگونه؟ راههايش مشخص است. اگر ارتباط بيقيد و شرط و بيبند و باري در روابط زن و مرد وجود داشته باشد، اين موجب فساد خواهد شد. اگر بهصورت افراطي به شکل مدپرستي در آيد، اين به فساد خواهد انجاميد. اگر اين مقوله زيباسازي و رسيدن به سر و وضع و لباس و امثال اينها، مشغله اصلي زندگي شود، انحراف و انحطاط است؛ مثل اينکه در دوره طاغوت، آن خانمهاي اعيان و اشراف، پشت ميز آرايش مينشستند. فکر ميکنيد چند ساعت مينشستند؟ شش ساعت! اين واقعيت دارد و ما خبرهاي دقيق داشتيم که شش ساعت مينشستند! يک انسان، اين مدت براي آرايش صرف وقت کند که ميخواهد مثلاً به عروسي برود و موي سرش را، يا صورتش را اين طوري درست کند! اگر کار به اين شکل درآيد، انحراف و انحطاط است؛ اما فينفسه، رسيدن به سر و وضع و لباس، بدون اينکه در آن خودنمايي و تبرج باشد، عيبي ندارد.
... در اسلام، بهمساله زيبايي اهميت داده شده است. زياد شنيدهايم که:«انّ الله جميل و يحبّ الجمال»؛ (بحارالانوار، ج 10، ص 92.)
خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد. در خصوص رسيدن به سر و وضع، روايات زيادی در کتب حديثي ما هست. در کتاب «نکاح» مفصل بحث ميشود که مرد و زن بايستي به خودشان برسند. بعضي خيال ميکنند که مثلاً مردان بايد موی سرشان را بتراشند؛ نه. در شرع، براي جوانان مستحب است که موي سر بگذارند. در روايت هست که «الشعر الحسن من کرامة الله فأ کرموه»؛ (بحارالانوار، ج 76، ص 83. ) موي زيبا، جزو کرامتهاي الهي است؛ آن را گرامي بداريد. ( ديدار جمعي از جوانان به مناسب روز جوان 7/2/1377.)
دوستى خدا با جوانان
خداوند متعال جوانان را به خاطر جوانى دوست داشته و احترام مىکند.
از اين رو است که خداوند تمام پيامبران را در جوانى به پيامبرى برانگيخت و به خاطر همين دوستى است که تمام بهشتيان جوان خواهند بود و قرآن در روز محشر به صورت جوانى نشان داده مىشود و به همين جهت است که اصحاب کهف با اين که بزرگسال بودند، اما قرآن آنان را جوان خطاب کرد و امام زمان (عج) نيز در چهره يک جوان ظاهر مىگردد و يارانش همه جوان هستندو سرانجام ملک الموت در چهره جوانى سفيد روى خواهد آمد.
پاک ماندن جوان در اين مرحله و ايستادگى در برابر تمايلات درونى، ارزشمند و قابل تقدير است.
رسول خدا(ص) مى فرمايد: خداى تعالى به وجود جوان پرهيزکار بر فرشتگان مباهات مى کند و مى فرمايد: اى فرشتگان به بنده جوان من بنگريد که شهوت هاى جوانى خود را براى من رها کرده است.
در روايتى ديگر، آن حضرت فرموده اند: خداى تعالى مى فرمايد: اى جوانى که شهوت هاى خود را در راه من ترک گفته و جوانى ات را در اين راه از دست داده اى، تو در پيشگاه من همانند بعضى از فرشتگانم مى باشى.
در جوانى پاک بودن شيوه پيغمبرى است
ورنه هر گبرى به پيرى مى شود پرهيزگار
* طيبه مهرانپور؛ کارشناس ارشد تعليم و تربيت اسلامي
----------------------------------------------------------------------------