اهميت تربيت در دوران کودکي
دوران کودکي در زندگي انسان از اهميتي ويژه برخوردار است. در اين دوران ميتوان بنای يک زندگي سالم و سعادتمندانه را پيريزی کرد و از بروز بسياري از مشکلات در آينده جلوگيري نمود.
بسياري از نابسامانيهاي رواني و اخلاقي انسان ناشي از تربيت نادرست او در دوران کودکي است.
بنابراين، اگر خانواده با اصول و روشهاي صحيح تربيت کودک آشنا باشد و آنها را به کار بندد، در دوره نوجواني با مشکلات کمتري روبرو خواهد شد.
لذا آموزش خانواده ها و آشنا ساختن آنها با روش هاي صحيح تربيتي تا چه اندازه در تامين سعادت فردي و اجتماعي افراد جامعه موثر است.
حجت الاسلام رضا علي کرمي
پدر و مادر عزيز: شما تنها حامياني هستيد که کودکتان بعد از ورود به دنيا دارد و محبت و تعهد شما چيزي است که خداوند متعال به دليل آن نوزاد انسان را با کمترين توانايي نسبت به بقيه موجودات خلق کرده است اگر بچه بعضي حيوانات بعد از تولد ميتوانند روی پاي خود بايستند، فرزند شما بعد از ماه ها و با لمس دستان مهربان و پر توان شما هم ياد ميگيرد راه برود و هم حس ميکند شما عزيزان حامي و پشتيبان اوهستيد. پس اين مقامي را که خداوند به شما داده است را با رفتار نادرست خود و کم تحمّلي، شادترين روز هاي فرزندتان را با خاطرات تلخ همراه نکنيد.
در ادامه به برخي نکات در تربيت کودک اشاره ميشود:
تاثير بازي در کودک
نقش بازي را در آموزش و تفهيم اطلاعات جدی بگيريد. در حين بازی با آرامش به او اطلاعات بدهيد ولي هرگز او را با «بايدها و نبايدهايتان» نترسانيد. زيرا کلمات و جملات منفي برخلاف آنچه فکر ميکنيد بهزودي از ذهن بچهها پاک نميشود.
تاثير قصه گويي در کودک
استفاده از قصه در آموزش کودک بسيار مهم است. يکي از راه هاي آموزش موثر مشاهده نتايج عملکرد ديگران است. که اين نتايج را در قالب قصه ميتوان به کودک آموخت.
تشويق و تنبيه
تنبيه بدني: کودکاني که مرتب از والدين خود کتک ميخورند، بعد از مدتي حساسيتشان در برابر درد کاسته ميشود.
کودکاني که کتک ميخورند، همانند ديگر رفتارهاي خصمانه والدين، اغلب حس انتقامجويي در آنان قوی ميشود.
ابراز محبت والدين نسبت به يکديگر
بايد در نظر داشت که فرزندان در تمام رفتارها و اعمال خود نيازمند الگوهاي مناسب رفتاريی هستند و بهترين الگوها پدر و مادر فرد به شمار ميروند.
ابراز محبت والدين نسبت به يکديگر جو عاطفي خانواده را مثبت و سالم نگه ميدارد چنان که تحقيقات مختلف روان شناختي و تربيتي نشان دادهاند که در چنين خانوادههايي فرزندان سالم و بانشاط و با اعتماد به نفس بالاتری پرورش مييابند.
براي گفتن پيغام خود از جملات مثبت استفاده کنيد
اگر به فرزندتان بگوييد که چکار بايد انجام دهد پاسخ بهتری به خواسته تان خواهد داد تا از او بخواهيد که چه کاری را انجام ندهد. مثلاً گفتن"زهراجان، لطفاً لباست را آويزان کن" بهتر از گفتن"لباست را زمين ننذار، زهراجان"
به فرزندتان اعتماد داشته باشيد. از جملات منفي مانند من مطمئنم که تو نميتواني جلوي زبانت را نگه داري يا عادت کردي حرف نسنجيده بزني و… استفاده نکنيد. سنجيدگي رفتار فرزندتان را باور کنيد و به او گوشزد کنيد من ميدانم و يقين دارم که تو بسيار باهوش هستي و ميتواني در مواقع اضطراري بسيار خوب رفتار کني، همواره به ياد داشته باشيد هرگز از ترس اينکه کودکتان اطلاعات خانوادگي را فاش نکند او را در فقر اطلاعاتي نگاه نداريد بلکه همواره در نظر داشته باشيد که شرايط غيرقابل پيشبيني و اضطراری نيز وجود دارد.
ناديده گرفتن رفتارهاي مطلوب
بعضي از کودکان مشکلات رفتاري زيادي دارند؛ زيرا والدينشان بسيار کم به رفتارهاي خوب آنان توجه ميکنند و آنان را مورد تشويق قرار مي دهند؛ ولي هر بار کار اشتباهي از آنان سرميزند، بشدت مورد مواخذه قرار ميگيرند. اگر رفتار شايسته کودک مورد بيتوجهي و بيمهري قرار گيرد، در آينده رفتارهاي پسنديده کمتر از او سر ميزند. اگر بر اثر بيتوجهي رفتار خوبي از بين رفت، اصلا تعجب نکنيد. يک اصل مهم در تربيت صحيح کودک تشويق و توجه به رفتارهايي است که دوست داريد در آينده بيشتر شاهد آن باشيد.
پرهيز از رشوه دادن به کودک
اگر چنين کني، چنان خواهيم کرد! رشوهدادن نيز همانند روشهاي ديگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشي که در آن بوضوح به کودک گفته ميشود که اگر کاري را بکند (يا نکند) پاداشي دريافت خواهد داشت.
«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کني، تو را ميبرم سينما.»
«اگر شعر را حفظ کني، تو را ميبرم مسابقه فوتبال.»
اين نوع برخوردهاي شرطي ممکن است طفل را وادار کند براي به دست آوردن يک هدف آني، کاري را انجام دهد، ولي بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرفهاي ما به او القاء ميکند به قابليت او شک داريم. اشکالات اخلاقي زيادي درباره پاداشهايي که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد. بسيار مفيدتر و لذتبخشتر است که جايزه را بدون اين که آن را از قبل اعلام کنيم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهيم. جايزه بايد نشانگر شخصيت و قدرداني ما با
رفتار صحيح شما
خونسردي شما در مواقع بحراني ميتواند آموزش خوبي براي کودکتان باشد. چرا که اين موضوع يک آموزش غير مستقيم است و از تاثير خوبي برخوردار است.. مطمئن باشيد که کودکان تک تک رفتار هاي شما را در بحران ميآموزند.
تکرار آموزش ها
آموزه هاي خود را تکرار کنيد و با يک بار اخطار و توصيه توقع آگاهي هميشگي نداشته باشيد.
تسليم نشدن در برابر بدخلقي کودک
يک قانون طلايى در والدين اين است که هرگز در مقابل بدخلقى کودک تسليم نشويد. چرا که او به سرعت مى آموزد که چگونه به هر آنچه مى خواهد دست يابد. تسليم نشويد. با اين کار،کودک شما مى فهمد که با داد و قال به جايى نمى رسد و به مرور منطقى تر با مسائل برخورد مى کند
دربرابر نق زدن، ناله کردن و سرسختي تسليم نشويد. والدين تسليم را ميتوان والدين لوسکننده هم ناميد. اين دسته از والدين هيچ محدوديتي قائل نميشوند و محدوديتهايي را که در نظر ميگيرند غالبا لغو ميکنند. فرزندان اين گونه والدين بدون داشتن خطوط راهنمايي معين بزرگ ميشوند. کودکاني که هيچگونه محدوديتي براي آنها منظور نميشود، ممکن است در برخورد با ديگران دچار مشکل شوند.
انتظارات بيش از حد
داشتن انتظارات منطقي از کودکان بستگي به سن و ميزان رشد آنان دارد. والديني که از فرزندان خود خواستههاي زيادي دارند که بيش از توان آنان است، با مقاومت و حتي گاهي با تنفر کودکانشان مواجه ميشوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر ميگرديد، از کودک 3 سالهاي بخواهيد بدون کمک گرفتن از ديگران اتاق به هم ريختهاي را مرتب کند.
کمک به کودک
وقتى در زندگى سرتان بسيار شلوغ است ممکن است براى راحت کردن خودتان کارهاى کودکتان را اعم از گذاشتن قاشق غذا به دهان او تا پوشاندن کفشش انجام بدهيد. اما بيشتر کودکان دوست دارند خودشان اين کارها را انجامدهند و اگر زمان کوتاهى را براى آموختن اين کارها صرف کنيد بعداً زمان کار بيشترى خواهيد داشت
هديه دادن به کودک
هديه دادن مکرر به کودک او را لوس نمى کند اما اين کار به او مى آموزد براى آنها ارزشى قائل نشود. چيزى که باعث لوس شدن او مى شود، دادن هديه به او براى ترک يک عمل بد است رشوه دادن فقط رفتار بد او را تقويت مى کند. او در آغاز مى خواهد اما دفعه بعد براى آن داد وقال براه مى اندازد!
واضح و روشن صحبت کردن با کودک
وقتي از فرزندتان ميخواهيد کاري را انجام دهد،از جمله ايي واضح و مشخص استفاده کنيد.مختصر و مفيد بگوييد.وقتي چيزي ميگوييد، منظورتان فقط همان باشد، نه چيز ديگري.براي همه والدين پيش آمده که از دست فرزند خود به خاطر حرفهايي که نبايد ميگفت! عصباني هستند.
ولي چه کسي به کودک توضيح داده که نبايد اين حرف را در جاي ديگري بزند؟ مثلا ما از فرزندمان ميخواهيم آدرس، شماره تلفن، اسم والدين و… را بداند تا در مواقع اضطراري اطلاعاتش کافي باشد ولي اگر همين کودک سه، چهار ساله اين اطلاعات را براي شخص غريبهاي بازگو کند او را بهشدت مورد شماتت قرار ميدهيم. به عبارتي ما تنها اطلاعات را به کودک خود ميدهيم اما به او نمي گوييم که زمان استفاده از آن چه موقع است. ما تصور ميکنيم که او هم مانند ما به چگونگي استفاده از انها واقف است.
امکان انتخاب بدهيد
به طور مثال از بين چندين کار مثبت که مد نظر شماست، از فرزندتان بپرسيد که مايل است کدام را زودتر انجام دهد؟
پرهيز از سرزنش کردن
شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش ميکنيد. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکردهاي!» يا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذيت کردي!» گاهي اين سرزنشها جاي خود را به جملههاي حقارتآميز ميدهند. شما دقيقا همان کاري را به کودک خود ميگوييد که در آن لحظه انجام ميدهد؛ در صورتي که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.
آگاهي از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هيچ سودي ندارد. از نظر کودک، اين سرزنشها صرفا عيبجويي از سوي شماست. کودک ميانديشد: «او مرا دوست ندارد. پس بايد براي جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنشهاي شما با ابراز جملههاي تحقيرآميز همراه باشد، اين احساس در کودکتان قويتر خواهد بود.
ترور شخصيت
هنگامي که والدين روي فرزندان خود اسم ميگذارند و آنان را با همان اسامي صدا ميزنند، ممکن است مشکلات عاطفي و رفتاري در کودکان ايجاد کنند. کودکان نسبت به اين مساله خيلي حساس هستند؛ مثلا هنگامي که والدينشان آنان را احمق، کودن، گيج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و… صدا ميزنند. معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نميشود؛ بلکه آن را وخيمتر نيز ميکند.
تهديد
«اگر يک بار ديگر دوستت را اذيت کني، يک کتک مفصل ميخوري.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر يک بار ديگر اين کار را تکرار کني من ميدانم با تو. ديگر کمربند را ميآورم.»، «صبر کن تا بابا بيايد خانه.» هنگامي که کودک بارها تهديداتي از والدين خود ميشنود، ولي بندرت عواقب کار بد خود را ميبيند، بايد گفت تهديد به تنبيه کردن مبدل به روشي نامناسب و بيحاصل براي مهار رفتار کودک ميشود. گاهي اوقات اين تهديدها حتي به کودکان اين جرات و شهامت را ميدهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.
مشاجره
هر کودکي نياز به امنيت رواني دارد و والدين موظف هستند اين نياز را براي کودک تامين کنند. روشهايي از قبيل عيبجويي، لجبازي، سرزنش، داد و فرياد، بددهني و مشاجره با کودک موجب ميشود کودک احساس ناامني کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن اين روشها موجب ميشود احترام متقابل بين شما و فرزندتان از بين برود و والدين اقتدار خود را از دست بدهند.
اهانت و تحقير کودک
سرزنش هاي مداوم و انتقادهاي بيجا و به کارگيري تعبيرات غيرمحترمانهاز مهمترين عواملي هستند که بذر کينه و نفرت را در دل کودک ميپاشند.
هرگز عيب فرزندتان را در رفتارها، بزرگتر از آنچه هست جلوه ندهيد
هرگز عيب هايش را نزد ديگران بازگو نکنيد. ازمحکوم کردن او در نزد ديگران، در بين مردم،درميان فاميل و به ويژه همسالان او اجتناب کنيد.
همبازي شدن با کودک
اين کار علاوه بر اين که او را غرق لذت و شادي ميکند و صميميت را افزايش ميدهد، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي را در کودک تقويت ميکند.
دادن آزادی به کودک
تربيتي که آزادي را به کلي در کودک ناديده بگيرد و انتخاب و ميل قلبي را از وي سلب کند و تنها مبتني بر ترس و آداب خشک و بي روح ظاهري باشد، نه تنها دوام نمي يابد بلکه در نهايتبه رکود وعصيان کودک ميانجامد.
جلوگيري از رفاه زدگي فرزند
کودکان بايد با رنج ها و مشکلات طبيعي زندگي آشنا شوند تا افرادي شکننده، رفاه زده و پر توقع بار نيايند.
جلوگيري از وابسته شدن فرزند
از حمايت بيش از حد کودک خود بپرهيزيد. مثلا جاي او تصميم نگيريد و جاي او مشکلاتش راحل نکنيد. در جايي که حق با کودک نيست از او حمايت نکنيد در غير اين صورت به کودک خود خيانت کرده و او را از مسير حق منصرف کرده ايد. اگر ميخواهيد فرزندتان نسبت به مسئوليتهاي خود بي تفاوت نباشد، حساسيت بيش از حد نسبت به مسئوليتهاي او نشان ندهيد. سعي کنيد ظاهراً بيتفاوت باشيد تا او خود به تکاليف و وظايف خود حساس شود. معمولاً پدر و مادر در اثر حمايت و محبت نميتوانند کودک را به قدر کافي به خود واگذارند. در محبت نمودن، معتدل باشيد.
توجه به تفاوتهای فرزندان با هم
هر يک از افراد، تربيتي درخور و شايسته با شخصيت و طبيعت خود دارند. از شبيه سازي و شبيه پروري پرهيز کنيد.
ابتدا رفتار خود را اصلاح کنيد
در بعضي خانواده ها والدين انتظار دارند که مطابق گفته هاي ما(والدين) رفتار کنيد نه مطابق رفتار ما.به عبارتي با اين قانون چنين پيامي به اعضاي خانواده داده ميشود: اگر ما دروغ ميگوييم شما نگوييد. دروغ خوب نيست!
نکاتي براي خوب درس خواندن بچه
در خانه بايد محيط خانه، مناسب باشد. نظارت سهم مهمي در تحصيل کودک دارد که اين نقش متعلق به مادر خانواده است. مادران عزيز در نظر داشته باشند که نظارت و راهنمايي با انجام تکاليف به جاي فرزند تفاوت دارد. محيط خانه بايد خالي از تشنج و درگيري و کشمش باشد تا بچهها بتوانند به راحتي درس بخوانند.والدين بايد با برنامهريزي مناسب، تفريحات و مهمانيها را محدود کرده و ساعت خواب کودکان را تنظيم کنند. بازيها و سرگرميهاي کودکان نيز بايد با برنامهريزي باشد. اين طور نباشد که کودک تا هر وقت و هر اندازه که خواست به انواع بازيها و ديدن برنامههاي تلويزيوني بپردازد. تفريح و بازي کودک بايد پس از انجام تکاليف مدرسه باشد و پرداختن به بازيهاي مورد علاقه او بايد در آخر هفته انجام شود. بهتر است در سال تحصيلي مادر طوري برنامه بچيند که بچهها سر ساعت مشخصي شام بخورند و سر وقت معيني بخوابند؛ حمايت عاطفي والدين و حفظ آرامش خانواده در روحيه کودک و تحصيل او بسيار تاثيرگذار است.
به کودکان، حق صحبت بدهيد
کودکان هم بايد در تعيين مقررات و محدوديتها، حق صحبت داشته باشند بايد فرصتي به آنان داده شود تا آنچه را که فکر و احساس ميکنند، بازگو کنند. اما شنيدن حرفهاي او به اين معنا نيست که به طور حتم، حرفش را بپذيريد و از خواستههاي خود پرهيز کنيد. برخي از محدوديتها را ميتوانيد به کمک کودکان وضع کنيد و برخي ديگر را بايد خود مقرر نماييد.
براي کودک خود استدلال بياوريد
اگر کودکان بدانند به چه دليل مقرراتي براي آنان وضع ميشود، بهتر پايبند آنها باقي ميمانند جملهي «حق نداري با دوچرخه به خيابان بروي.» وضع قانون بدون دليل است اما اگر بگوييد: «دوچرخهسواري در خيابان، خطرناک است و ممکن است آسيبببيني.» در واقع، دليلي ارائه ميدهيد و در اين صورت، پذيرفتن آن سادهتر ميشود.
از قبل اطلاع بدهيد
ناگهان و بي مقدمه، قانون و محدوديت وضع نکنيد اجازه دهيد کودکان قبل از رعايت محدوديت، از وجود محدوديت و مقرراتي که وجود دارد، آگاه باشند. چگونه ممکن است وقتي شما هيچ حرفي نزدهايد، فرزندتان پيشاپيش بداند که نبايد در خيابان، دوچرخهسواري کند يا اينکه تا چه ساعتي ميتواند بيرون باشد؟
کودکان بايد به طور دقيق بدانند که از آنان چه انتظارهايي داريد و آنان چه بايد بکنند
يادآوري کنيد: کودکان گاهي مقررات و محدوديتها را فراموش ميکند. اگر احساس ميکنيد فرزند شما قاعدهاي را فراموش کرده
است، آنقدر صبر نکنيد تا او به دردسر بيفتد و بعد اقدام کنيد. اما اگر بعد از چندبار يادآوري، احساس کرديد باز هم به رفتارش ادامه ميدهد، جريمه لازم را برايش در نظر بگيريد.
منظورتان را به روشني بيان کنيد
محدوديتها را به طور کامل مشخص کنيد. منظورتان را به روشني بگوييد و راهنماييهاي لازم را بيان کنيد. کودکان بايد به طور دقيق بدانند که از آنان چه انتظارهايي داريد و آنان چه بايد بکنند. از گفتن عبارتهاي گنگ و نامشخص، خودداري کنيد.
تا حد امکان از جملههاي مثبت استفاده نماييد
سعي کنيد در بيان مقررات براي فرزندتان، از جملههاي مثبت استفاده کنيد. به جاي اينکه به فرزندتان بگوييد: «با توپ داخل اتاق، بازي نکن.» بهتر است بگوييد: «ميتواني با توپت در حياط و روي چمنها بازي کني.» در اين صورت، فرزند شما با اشتياق، قوانين و مقررات را اجرا مينمايد.
هميشه با فرزندتان مخالفت نکنيد
ابراز مخالفت با کودکان راه و رسم ويژه اي داردکه عدم شناختش ممکن است نتيجه نامطلوبي در بر داشته باشد.
بعضي وقتها والدين آنقدر نسبت به فرزندشان حالت محافظهکارانه به خود ميگيرند که در جواب هر پرسشي و براي هر تصميمي جواب نه ميدهند:
مخالفتتان را براي موارد بزرگ و مهم نگه داريد، زماني که واقعا فرزندتان در خطر است يا انجام کاري واقعا غلط است.
گفتن"نه" را براي مواقع مهم بگذاريد. وقتي واژهاي مدام به کار رود اثرش را از دست ميدهد. از اين واژه، منطقي استفاده کنيد.
تربيت مقتدرانه
روش تربيت مقتدرانه و نه ديکتاتوري روشي است که پدر و مادر در تربيت فرزند خود ضمن دارا بودن اقتدار و قدرت و قاطعيت در بسياري از مسائل نيز نياز کودک را درک مي کنند و با او هماهنگ هستند. اين شيوه اعتماد به نفس کودک را بالا مي بردبه اين دليل که کودک درک مي کند که والدين علاوه بر قاطعيتي که دارند و به صلاح او عمل ميکنند زماني را براي ارزش و بها دادن به او در نظر مي گيرند. اين نوع از پدران و مادران معمولا براي موافقت و مخالفت هاي خود دليل و استدلال دارند و براي هر گونه تصميم گيري استدلالي قوي را دارا هستند و به خاطر خواسته هاي خود در مورد مسئله اي تصميم نمي گيرند.
والدين سهلگير
بي توجهي به آموزش رفتارهای اجتماعي. در اين گونه خانواده ها به طور کلي قوانين بسيارمحدودی وجود دارد و افراد نسبت به اجرای قوانين و آداب و رسوم چندان تقيدی ندارند و هر کاری بخواهند ميتوانند انجام دهد. اين کودکان قادر به زندگي اجتماعي نيستند و در جامعه هميشه با مشکلات اخلاقي و اجتماعي مواجه ميشوند.
والدين سختگير و مستبد
در خانواده هاي مستبد، بر قدرت والدين بيش از اندازه تأکيد ميشود. والدين براي اجراي دستورات خود اطاعت بي چون و چرا ميخواهند و لزومي برا ي ارائه دليل نمي بينند. فرد مستبد که غالباً پدراست، تصميم گيرنده و تعيين کننده وظايف ديگر اعضاي خانواده است و آنچه را مطابق ميل و دلخواه خود اوست به انجام ميرساند. پدر مستبد حتي براي کارهاي مربوط به کودکان، اميال آنها را در نظرنمي گيرد و بنابراين کودکان از حقوق خاص خود بهره مند نمي شوند. فرزندان اين گونه خانواده ها کمتر به خود متکي بوده، خلاقيت کمي دارند و از اين که بخواهند در چنين محيطي ادعاي حق کنند هراس دارند
کودکاني که در خانواده سختگير بزرگ ميشوند، معمولاً مطيع و فرمانبردارند، ولي در اکثر موارد رفتار آنها توأم با پرخاشگري است. اين کودکان احساس ناامني ميکنند و ازخود استقلا ل کافي ندارن ؛ در برابر انتقاد بزرگ تران بي تفاوت اند و از ثبات عاطفي کمي برخوردار هستند، و سرانجام اين که گرايش بيشتري به انحرافات اخلاقي از خود نشان ميدهند.
والدين مقتدر
منظور از خانواده مقتدر خانواده اي است که کودک را به شيوه اي که در نظر او اطمينان بخش و قاطع است آزاد ميگذارد. درچنين خانواده اي فرزند به استقلال و آزادي فکر تشويق ميشود، در حالي که نوعي محدوديت و کنترل از طرف والدين براو اعمال ميشود. در اين خانواده اظهار نظر و ارتباط کلامي وسيعي درتبادل کودک و والدين وجود دارد و گرمي و صميميت و محبت نسبت به کودک در آن در سطح بالايي است. از ويژگي هاي اين خانواده، انضباط توأم با رفتار خودمختارانه است. والدين هرگاه کودک را از چيزي منع کنند و يا از وي انتظاري خاص داشته باشند براي او مسئله را خوب تبيين کرده، دليل آن را ارائه ميدهند.
در چنين خانواده اي تقسيم کار وجود دارد، به طوري که هر يک از اعضاء مسئوليتي را به عهده ميگيرد و در تصميم گيري ها و تقسيم درآمدها، رفت وآمدها، روش زندگي و ديگر مسائل، براساس مشورت و پيروي ازمبناي عقلي و مصلحت انديشي رفتار ميکند.
والدين؛ الگوي فرزند
کودکان ما بسياري از رفتار ها را از ما ميآموزند، پس بهتر است با حفظ آرامش در شرايط سخت به او کمک کنيم تا در ست رفتار کند.
فرزندان بويژه در سنين پايين تصور ميکنند هر کاري والدينشان انجام ميدهند درست است. پس اگر مراقب رفتار خود نباشيد، از رفتارهاي اشتباه شما نيز الگوبرداري ميشود و تصحيح آن بسيار دشوار خواهد بود.
حدود سختگيري
والدين نبايد در مورد تنبيه کودکشان خيلي سهل انگار يا خيلي خشن عمل کنند. هر دو عملکرد نتايج ناخوشايندي خواهد داشت. کنترل هميشگي از سوي والدين شخصيت کودک را ضعيف ميکند. از سوي ديگر اگر کودک به حال خود رها شود يا به ندرت از سوي والدينش راهنمايي شود و هميشه راه خودش را برود نتيجه آن کودکي خواهد بود غير قابل کنترل، که حرف والدينش هيچ تأثيري بر او ندارد.
اگر کودکي بدون آنکه فرصت کافي براي تصميم گيري داشته باشد، جواب منفي بشنود هرگز قادر نخواهد بود که براي خود تصميم بگيرد يا نظر بدهد. بهترين راه براي مهار کودکي که بر سر مسئله اي پافشاري ميکند، اجراي سه راه حل زير است:
• اول: آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگوييد که به رفتارش خاتمه دهد و دوست نداريد که اين کار تکرار شود چون به هيچ وجه آن را نمي پذيرند.
• دوم: اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگوييد اگر به کارش ادامه دهد، تنبيه خواهد شد. اخطار و آگاهي دادن از مراحل مهمي به شمار ميرود.
•سوم: در آخرين مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد بايد تنبيه شود. که البته در مورد چگونگي تنبيه هم اطلاعاتي بايد کسب کنيد.
گاهي به فرزندتان"نه" بگوييد
فرزندان ممکن است در برخي مواقع خواستههايي داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد.
اگر هميشه همه خواستههاي ما بدون کوچکترين مانعي برآورده شود، آن گاه از وضعيت موجود احساس رضايت کرده و هيچ تلاشي براي بهبود شرايطي که در آن هستيم انجام نميدهيم و به دنبال پيشرفت نخواهيم بود. اصولا پيدايش نيازها و خواستههاي تازه که محرکي براي حرکت رو به جلو است نتيجه اين است که به برخي از خواستههاي خود نرسيدهايم. بنابراين ما در حالي که نياز فرزندان خود را برآورده ميکنيم، بايد آنها را آماده کنيم که از لحاظ شخصيتي، اجتماعي و رواني به پلههاي بالاتري دست پيدا کنند.
براي اين کار لازم است اولا خواستههاي معقول ارضا شود؛ چرا که محروميت و ناکامي در دستيابي به خواستهها، شخص را در آينده از لحاظ شخصيتي و زندگي فردي با مشکل مواجه ميکند. دوم اينکه ارضا و پاسخگويي به اين خواستهها بايد نسبي باشد. پاسخ دادن نسبي به خواسته ها روحيه صبر و افزايش تحمل را براي کودک به دنبال دارد و مهارت هاي تلاش براي بدست آوردن هاي بيشتر را در او تقويت مينمايد.
عکس العمل والدين در برابر خواسته هاي نامعقول فرزندان
اگر خواسته فرزند ما معقول است اما توان پاسخگويي به آن را نداريم، بايد ما به عدم توانايي خود اعتراف کنيم و دليل آن را نيز برايش توضيح دهيم. در مواقعي که پدر و مادر توانايي برآورده کردن نياز فرزندان خود را ندارند، همدلي با فرزندان بسيار مهم است. ممکن است وضعيت مالي خانواده مناسب نباشد، فرزند را بايد با اين شرايط آشنا کرد و با او همراهي کرد. بعد بايد از او بخواهيم که با هم براي رسيدن به آن خواسته تلاش کنيم. نبايد خودمان را نسبت به خواسته فرزندمان بيتفاوت نشان دهيم. اينکه فرزندمان احساس کند براي خواستههاي او ارزش قايل هستيم، در او آرامش و احساس اطمينان ايجاد ميکند. برخورد ما در مقابل فرزندانمان، هنگامي که نميخواهيم درخواست آنها را برآورده کنيم، بايد همراه با اعتماد و صميميت باشد و در عين حال بايد اين رابطه رنگهايي از جديت و گفتگوهاي دوطرفه داشته باشد.
جريمه کردن
در اين روش شخص را در هنگام رفتار نامطلوب با کاهش مقدار تقويت دريافتي مواجه ميسازيم. فرض کنيد کودک ميداند که پس از انجام تکاليف روزمره حق دارد دو ساعت با ديگر کودکان به فعاليت هاي دلخواه بپردازد. در اين مورد ميتوانيد به کودک آگاهي دهيد در صورتي که طول زمان انجام تکليف بيش از مقداري معين باشد و يا تکليف خود را با اشتباه هاي مکرر انجام دهد از زمان تفريح پس از انجام تکليف کاهش مييابد. دقت کنيد که جريمه بايد با ميزان عدم مطلوبيت رفتار، همخواني و توازن داشته باشد و کودک با تلاش بتواند آن را جبران کند.
آموزش کنترل رفتار به فرزند
والدين بايد حس مسوليت و کمک به همنوعان را در فرزندشان تقويت کنند. به او نشان دهند که ديگران را دوست دارند و مورد محبت قرار ميدهند. والدين ميتوانند مهارت کنترل خشم را به کودکان بياموزند بايد به او بگويند « هر وقت عصباني هستي نفس عميق بکش» بايد اين عمل را دقيقاً به او آموزش دهيم در برابر آينه اين عمل را به راحتي ميتوان به کودک آموخت.
به فرزندان امکان انتخاب بدهيد
تربيت صحيح يعني آنکه به بچهها بياموزيم، نه آنکه آنها را مجبور کنيم. استفاده از قدرت و اجبار تنها بايد آخرين راه باشد. روانپزشکان معتقدند: بهترين روش آن است که به بچهها امکان انتخاب يکي از دو حالتي را بدهيم که هر دو براي والدين بيضرر هستند
دکتر کرزنر، به طور مثال پيشنهاد ميکند، به کودکي که سر ميز شام بدرفتاري ميکند، بگوييد:
ميتواني اينجا بنشيني و آرام شامت را تمام کني.
ميتواني به اتاقت بروي و آرام بگيري.
البته بهتر از ان اين است که کودک را به تفکر دعوت کنيد تا براي حالات کنوني خود فکر کند و راه حل بيانديشد.
ثابت قدم باشيد
ثابت قدم بودن به اين معناست که وقتي به بچهها چيزي ميگوييد، طبق آن عمل کنيد. اگر به بچهها ميگوييد تا وقتي که تکاليفشان تمام نشود نميتوانند تلويزيون تماشا کنند، طبق آن عمل کنيد. ثابت قدم بودن يعني قابل اعتماد بودن. اگر احساس ميکنيد تنبيهي را نمي توانيد انجام دهيد اخطار دادنش کار اشتباهي است. اين کار به بچهها اين پيام را ميدهد که شما به اندازه کافي به آنها توجه داريد تا طبق آنچه گفتهايد، عمل کنيد. اگر به بچهها قول ميدهيد چنانچه اتاقهايشان را تميز کنند آنها را بيرون ميبريد تا بستني بخورند و بعد به قول خود عمل نميکنيد، روش تربيت شما ضعيف است. اما با ثبات بودن به معناي خشک بودن نيست. به طور مثال، اگر کودکي اتاقش را تميز کرد اما فراموش ميکند سبد آشغال را خالي کند، همچنان شايسته بستني است. ميتوانيد به کودک بگوييد: «دفعه بعد فراموش نکن که سبد آشغال را خالي کني.
بهترين روش آن است که به بچهها امکان انتخاب يکي از دو حالتي را بدهيم که هر دو براي والدين بيضرر هستند
تا سه بشماريد
دکتر کرزنر (روانشناس) ميگويد وقتي که فرزندانش خردسال بودند، از روش شمردن تا عدد سه استفاده ميکرد تا رفتار نامطلوب کنار گذاشته شود. او به آنها ميگفت که ميخواهد کاري را که انجام ميدهند تا سه شماره متوقف کنند و در صورت عدم توجه، منتظر پيامدهاي آن باشند. او ميگويد: «آنها هميشه حرفهايم را نميشنيدند در نتيجه، آهستهتر ميشمردم يک… دو … سه، اگر همچنان به من توجهي نميکردند، دوباره با صداي آرام ميشمردم.» معمولاً اين کار کافي بود تا توجه بچهها را جلب کند در غير اين صورت، او فقط کودک را بلند ميکرد و به اتاقش ميبرد. اين روش حتي به يک کودک خردسال نشان ميدهد که هر رفتار بدي يک پيامد دارد. فراموش نکنيد که هر تنبيه يا برخورد تقابلي بايد با اخطار قبلي صورت گيرد تا کودک از رخ دادنش آگاهي داشته باشد اين روش نيز به قابل پيش بيني بودن رفتار شما کمک ميکند و حرف شنوي را تسريع ميبخشد.
اظهار محبت به فرزند
با اظهار محبت و احترام از طرف والدين و يا مربي، کودک در معذوريت اخلاق قرار ميگيرد و در مقابل، حاضر نيست دست به عمل خطايي بزند که بي ارزش شود
ارج نهادن به سعي و پيشرفت کودکان
زماني که کودکان کاري را درست انجام ميدهند، با حمايت خود موجب رشد و تقويت آنها شويد؛ و از همکاري و مشارکت آنها در انجام فعاليتهاي گوناگون قدرداني کنيد.
سعي کنيد با تحسين و تمجيد به موقع و مناسب، پيشرفت آنها را تسريع کنيد
هر کودکي قادر است از اشتباهاتش درس بگيرد و چنانچه در انجام کاري شکست بخورد، دوست دارد با دوباره و بهتر انجام دادن آن، حتماً موفق و پيروز شود.
به احساسات کودکان اهميت دهيد
به آنها کمک کنيد تا بتوانند اعمال و رفتارشان را تحت کنترل خود درآورند و با استفاده از روشهاي سالم برونريزي، آنها را ابراز دارند.
وقتي رفتار ناشايستي از کودکان سر ميزند، علت ناشايسته بودن آن رفتار را براي او توضيح دهيد
به اين ترتيب آنها ميفهمند که چرا انجام بعضي رفتارها نادرست و غلط است؛ و آن را تکرار نميکنند. همينطور علت رفتارهاي خوب و پسنديدهي کودکان را نيز براي آنها توضيح دهيد؛ تا موجب تکرار اين گونه رفتارها شويد.
باورها و اعتقادات نادرست فرزند خود را شناخته و آنها را بازسازي کنيد
دکتر مسينگر در کتاب خود مينويسد: «يکي از وظايف مهم هر پدر و مادري اين است که اعتقادات نامعقول و نادرست فرزندانشان را نسبت به وجود خودشان شناخته و آنها را اصلاح کنند. زيرا، اين تفکرات و برداشتهاي نادرست ميتواند در آنها ريشه گرفته و براي کودک به صورت واقعيت هايي عيني درآيد. اين باورها ميتوانند دربارهي کمالگرايي، جذابيتِ ظاهري، تواناييها، استعدادهاي او و يا هر موضوع ديگري باشد. براي نمونه کودکي که در تمام درسهاي خود نمرهاي خوب گرفته ولي در درس رياضي ضعيف است، ممکن است بگويد: «من شاگرد بدي هستم … درس رياضي را اصلاً نميفهمم». اين گفتهي او نه تنها اشتباه محض است، بلکه ممکن است به صورت باوري مسلم براي او جا افتاده،بعدها نيز موجب شکستهاي پي در پي او شود. در چنين مواقعي فرزند خود را تشويق کنيد تا واقعيت را آن طور که هست ببيند و با جملات هدفمند و منصفانهي خود او را راهنمايي کنيد. براي مثال، به او بگوييد: «تو شاگرد خوبي هستي. در تمام درسهاي خود نمرهي خوبي گرفتي. حساب و رياضي تنها يک درس است و تو تنها در اين درس به تمرين احتياج داري.
يکي از وظايف مهم هر پدر و مادري اين است که اعتقادات نامعقول و نادرست فرزندانشان را نسبت به وجود خودشان شناخته و آنها را اصلاح کنند. زيرا، اين تفکرات و برداشتهاي نادرست ميتواند در آنها ريشه گرفته و براي کودک به صورت واقعيت هايي عيني درآيد.
برنامه ريزي براي اوقات فراغت کودکان
براي زمان هايي از روز که احساس مي کنيد بچه ها انرژي بيشتري دارند از تمرينات ورزشي مثل فوتبال و دوچرخه سواري در نزديک ترين پارک يا فضاي سبز استفاده کنيد.
بي برنامگي در تربيت بچه ها بزرگترين آفت است که گريبان گير همه خانواده ها مي شود و نه تنها امروز بلکه آينده آنها را با خطر بي مسئوليتي و بي برنامگي مواجه مي کند.
در درجه اول شناخت خلق و خوي هريک از بچه ها مهم است. با اين شناخت مي توانيد به اصطلاح رگ خواب هر کدام را به دست بياوريد و اين راه بهترين روش براي کنترل بچه هاست.
از بازي هاي بدون تحرک کمتر برايشان استفاده نکنيد و زمينه را براي تحرک بيشتر فراهم کنيد.
نگذاريد ديگران در روند تربيتي شما دخالت بيجا کنند
بچهها عزيزند اما تربيتشان از خودشان عزيزتر است.
در تربيت بچهها، ثبات در رفتار بسيار اهميت دارد. در زمانها و مکانهاي مختلف يا در حضور افراد مختلف بايد به يک گونه با بچه رفتار شود. اگر بچهاي قوانين خانه را درک کند و افراد در ارتباط با او باثبات و قاطعيت در اجراي قوانين عمل کنند هرگز در مواقع گذرا، تغيير رفتار نميدهد.
تربيت، همراه با محبت باشد
اولين و مهم ترين نکته اي که لزوم آن بر تمام کساني که به نوعي در حوزه ي تعليم و تربيت کار ميکنند پوشيده نيست، اين است که موفقيت در تربيت به شرطي است که همراه با محبت باشد. هر کدام از ما اگر به گذشته ي خود رجوع کنيم، خاطراتي از دوران کودکي داريم که وقتي لزوم انجام يا ترک يک رفتار را از کسي شنيده ايم که رابطه ي عاطفي خوبي با ما داشته است،با ميل بيشتر و راحت تر پذيرفته ايم و به قول شهيد بهشتي: جاذبه در حد اعلي،دافعه در حد نياز.
مضامين تربيتي تدريجي و گام به گام منتقل شود
تربيت و مضامين تربيتي چيزي نيست که در مدت زماني کم و دفعتا قابل انتنقال باشد. ابتدا بايد از مفاهيم آسان شروع کرد و در هر سني متناسب با نياز کودک سطح مضامين انتقالي را تغيير داد. همانطور که هنگام بيماري فرزندانمان در دوران طفوليت،با قطره چکان دارو ميدهيم، معارف و نکات تربيتي را نيز بايد قطره چکاني و مطابق با ظرفيت روحي او ارائه کنيم.
از استمرار و تکرار البته در کنار ايجاد تنوع خسته نشويد
براي نهادينه شدن هر عملي، تکرار لازم است. خود شما وقتي قصد حفظ کردن شعر،شماره تلفن و يا حتي مسير تازه اي را داريد آيا با اولين بار مطمئن خواهيد بود که فراموش نخواهيد کرد؟ به طور قطع چند بار تکرار ميکنيد تا يقين حاصل کنيد،فراموشتان نمي شود. پس استمرار در رفتار باعث ميشود فرزند بهتر آن را به خاطر بسپارد و اصطلاحا ملکه ي ذهني اش شود. اما مراقب باشيد اين کار را در فواصل زماني و با روش هاي مختلف انجام دهيد تا رفتارتان دچار يکنواختي نشود.
فرزندتان را در امر تربيت شريک کنيد
از او يک موجود منفعل نسازيد. وقتي کودک مشارکت فعال داشته باشد،هم از آموزش لذت ميبرد و هم ديرتر فراموش ميکند. سعي کنيد به او مسئوليت بدهيد. براي مثال اگر ميخواهيد او ياد بگيرد که اسراف نکند، ميتوانيد به او بگوئيد مسئول خاموش کردن لامپ ها موقع خروج از خانه است. و به اين ترتيب او را با خود همراه کنيد که تاثير اين همراهي بسيار زياد است.
تفکر را به او بياموزيد،نه به جايش فکر کنيد
يکي از توانايي هاي شما اين است که فرزندتان را آماده کنيد تا در مواقع لزوم در زندگي اش بتواند به تنهايي تصميم درست بگيرد. براي رسيدن به اين توانايي بايد از کودکي به او فرصت انتخاب دهيد و بگذاريد دليل انتخاب هايش را توضيح دهد و در صورت اختلاف نظر با هم بحث کنيد.
جامعه و شرايط امروز را بشناسيد
هيچ کودکي را نمي توان از روي کتاب هاي روان شناسي تربيت کرد و يا روش نسل گذشته را در تربيتش پياده کرد. بلکه بايد شرايطي که وي در آن رشد ميکند را در نظر گرفت زيرا زمانه تغيير کرده است، اصل تربيت همان است ؛ اما با توجه به زياد شدن تاثير وسايل ارتباط جمعي و انواع جديدي از وسايل در خانه ها مثل رايانه و.. بهترين راه اين است که ضمن استفاده از روش هاي تربيتي سنتي موفق، تغييراتي در بعضي جنبه هاي آن بدهيم و پا به پاي تاثير گذاري بيشتر محيط و جامعه ما نيز تاثيرمان را بيشتر کنيم.
پدر و مادر با هم متحد باشيد
هيچ چيز به اندازه خانواده متحدي که پدر ومادر در آن همراه و همسو هستند،در روح فرزند تاثير گذار نيست. پدر در خانواده بايد مظهر قدرت و مادر منبع محبت باشد و اين دو هم به يکديگر احترام بگذارند و هم خواسته ها و انتظاراتشان از فرزند را با هم هماهنگ کنند. اينطور نباشد که هر کدام روشي را در پيش بگيرند که در نهايت روش هيچ کدام تاثير گذار نخواهد بود.
پرهيز از داد و فريادهاي هميشگي
باور کنيد که جيغ زدن اشتباه است و نه تنها رفتار کودک را کنترل نمي کند، اکثراً واکنش منفي داشته و باعث برانگيختگي بيشتر کودک ميشود. تحقيقات دکتر ناتان بلوم در دانشگاه پنسيلوانيا(1) نشان ميدهد «فرياد کشيدن حس هيجان زدگي بيش از حد را در کودکان ايجاد ميکند». در واقع کودکان بيش از پيش رفتار ناهنجار را از خود نشان ميدهند.
چنانچه بخاطر کشمکش دو کودک 3 يا 4 ساله سر فرزندتان فرياد بکشيد، او ميتواند چنين برداشت کند که شما را برانگيخته (به او توجه کرده ايد) پس کارش را ادامه ميدهد و گاهي رفتارش شديدتر نيز خواهد بود. در صورتيکه عدم توجه شما ميتوانست مشکل را زودتر حل نمايد.داد و فرياد شما در اين حالت نيز خاتمه نمي يابد زيرا کودک به اين نتيجه خواهد رسيد که اگر مادر يا پدر بخواهند مقصودشان را به ما بفهمانند، حتماً فرياد خواهند کشيد؛چرا که هميشه اين کار را کرده اند. پس اگر فريادي نمي زنند حتماً موردي نيست و کارم را ميتوانم دنبال کنم. باز هم قصه تربيتي ما در اينجا پايان نمي يابد، کودکان ميآموزند که تنها راه منطقي براي ارتباط فرياد است و بس. چنانچه کسي بخواهد ديگران به او و خواسته هايش توجه کند، بيشتر بايد فرياد بکشد و خواسته هايش را به صورت امري و دستوري با صداي بلند مطرح کند.
از دريچه چشم کودکان به خودتان نگاه کنيد
از فرزندتان بخواهيد تصويري از شما رسم کند. ببينيد در نقاشي خود چه ويژگي شما را بارز تر ميکشد.
* طيبه مهرانپور؛ کارشناس ارشد تعليم و تربيت اسلامي
----------------------------------------------------------------------------