هدف و داشتن انگیزه در زندگی

داشتن هدف در زندگیزندگی اجتماعی انسان به ‌وسیله قواعد یا هنجارهای اجتماعی تنظیم می‌ شود. به عبارتی آنچه همکاری و وابستگی متقابل بشری یا نظم اجتماعی را امکان‌ پذیر می‌ سازد نظامی از الگو های رفتاری است که همه افراد متعلق به یک فرهنگ در آن سهیم‌ اند.

یعنی جامعه تا زمانی می‌ تواند مانند یک واحد پویا به حیات خود ادامه دهد که با الگو های مشخص همنوایی داشته باشد. جامعه‌ ای که بخواهد سازمان اجتماعی‌ اش را حفظ کند باید اعضایش را اجتماعی کند.
ناهنجاری‌ های اجتماعی از جمله عواملی است که به ‌تدریج نظم اجتماعی را مختل می‌ سازد. بنابر این شناخت میزان و علل ناهنجاری‌ ها در هر اجتماعی می‌ تواند در تصحیح روند جامعه‌ پذیری و نظم اجتماعی مؤثر باشد. تحقیقات متعدد نشان‌ دهنده این است که عوامل مختلف فردی و اجتماعی در بروز نیکخویی همواره در مواجهه با ناهنجاری‌ های فرهنگی و اجتماعی مطرح می‌ شود.
هرگاه در جامعه ای هنجار معینی وجود نداشته باشد که فرد از آن پیروی کند، موجب سردرگمی و انتظارات و رفتار های بی‌جا می‌ شود. این وضعیت، «ناهنجاری» در جامعه است. برای از بین بردن ناهنجاری‌ های اجتماعی، باید علل و انگیزه‌های ایجاد آن را شناسایی کرد چرا که اگر ناهنجاری‌ ها در جامعه زیاد شود بنیان جامعه از هم متلاشی می‌ شود.
آیا تا به‌ حال فکر کرده‌اید که چرا جوانان و یا به‌ طور کلی مردم ما خوشحال نیستند؟
واقعاً این‌ همه استرس و ناراحتی برای چیست؟
علت این ناهنجاری‌ ها کجاست؟
آسیب‌ های اجتماعی یکی از عوامل بسیار تأثیر گذار در روند آموزش، امنیت، اخلاق، خانواده، جامعه، فرد و ….. می‌باشد. آسیب‌ های اجتماعی با تنوع در نوع و نام دارای ریشه‌ های بسیار زیادی از جمله ریشه‌ های وراثتی، اجتماعی، فرهنگی و فردی هستند. شناخت عوامل تشدیدکننده و بازدارنده آسیب‌ های اجتماعی یکی از پرهزینه‌ترین امور اجتماعی در کشور ها محسوب می‌ شود. این امر بسیاری از روانشناسان، جامع شناسان، فعالین اجتماعی و سیاسی، نیروهای انتظامی و مبلغین مذهبی را به تحقیق و یافتن راهکار در این زمینه ترغیب نموده است.
بر این اساس زمینه‌هایی چون فرهنگ و هنجارها، ویژگی‌های اقتصادی و سیاسی و جغرافیایی یک جامعه نیز در حوزه مطالعات آسیب‌ شناسی اجتماعی قرار می‌گیرد. چرا که بررسی آسیب‌ های اجتماعی هر جامعه بدون در نظر گرفتن شرایط زمینه‌ای میسر نخواهد بود.
پژوهش در قلمرو تربیت اخلاقی و تلاش برای رسیدن به الگویی کاربردی که هماهنگ با آموزه‌ها و مبانی جهان‌بینی و ارزشهای انسانی باشد و از سویی بتواند در یک محیط تربیتی به کار آید، یکی از عوامل مهم و اثر گذار بر شکل‌گیری و دگرگونی‌های شخصیت انسان، شرایط مختلف محیطی اعم از زمان، مکان و یا محیط انسانی و اجتماعی است. در بسیاری از موارد، تغییر محیط و فراهم ساختن محیط تربیتی مساعد و مناسب، می‌تواند رفتار و افکار و خصلت‌های متربی را تغییر دهد و ویژگی‌های جدیدی را در وی جایگزین سازد. مبنای روان‌شناختی این روش، اصل تأثیرپذیری انسان از شرایط محیطی است که در ضمن نظری یادگیری اجتماعی بیان می‌شود. مهم‌ترین نوع یادگیری انسان؛ یادگیری مشاهده‌ای می‌باشد که همان تقلید و سرمشق است. در این نوع یادگیری، فرد با انتخاب یک الگو یا سر مشق، به تقلید رفتار او می‌پردازد. پدر و مادر و پس‌ازآن، معلمان و مربیان ازجمله نخستین الگوهای ما می باشند.
نتایج پژوهش نشان می‌دهد که گسترش فضاهای مجازی اینترنتی مانند سایر انواع دیگر تحولات و پیشرفت‌ ها، پیامدها و آثار مثبت و منفی گوناگونی را در زمینهٔ آداب و اخلاق زندگی خانوادگی کاربران این‌گونه فضاها ایجاد کرده است. ازجمله پیامدهای مثبت فضای سایبری، تسهیل و تسریع ارتباطات و تبادل اطلاعات است؛ همچنین از جمله آسیب‌ های اخلاقی فضای سایبری در تربیت فرزندان می‌توان به مواردی همچون: تعارض ارزش‌ها، بازداری، اعتیاد به اینترنت، بحران هویت و اختلال در شکل‌گیری شخصیت، شکاف نسل‌ها، انحرافات اخلاقی و جنسی، افسردگی و انزوای فردی و اجتماعی، به خطر افتادن حریم خصوصی افراد، از هم‌ پاشیدگی بنیان خانواده، کاهش نقش خانواده به‌ عنوان مرجع، کاهش ارتباط والدین با فرزند و از بین رفتن حریم روابط اخلاقی بین فرزندان و والدین اشاره کرد.
یکی دیگر از عوامل مهم برای تربیت نسل جوان جامعه آموزش‌ و پرورش است. در کشور ما آموزش‌ و پرورش دچار نوعی تعارض در تعریف است. آنچه در آموزش‌ و پرورش ایران وجود دارد، دیدگاه‌ های متعارض و به‌ شدت مقابل هم ، در فلسفه تعلیمی و تربیتی ماست . آموزش‌ و پرورش ما با بحران‌های مختلفی مواجه است. در نظام آموزش‌ و پرورش متأسفانه توجه زیاد به آموزش هست؛ درحالی‌که بایست آموزش به همراه پرورش صورت بگیرد. ظاهراً در جهان امروز، از یک‌سو گریز و گزیری از آموزش‌ و پرورش رسمی و اجباری نیست، و از دیگر سو آسیب‌های جدی بر آن مترتب است، به‌خصوص بچه‌ها را به‌ اجبار و اکراه سر کلاس درس نشاندن (که به نظر می‌ رسد برخلاف طبیعت و فطرت بچه‌هاست). لذا ضروری است ماهیت آموزش‌ و پرورش رسمی و اجباری و نیز آسیب‌ های آن را مجدانه بررسی و تحلیل و نقد کنیم تا ببینیم آیا با روش‌ ها و راه‌کارهایی می‌توان آسیب‌های آن را فروکاست.
ما در یک قرن گذشته نسبت به مغرب زمین در خصوص آموزش‌ و پرورش وارد سیر معکوس تاریخی شده‌ایم. آن‌ها در طی صدسال گذشته آموزش‌ و پرورش رسمی را از منظرهای گوناگون مورد بررسی و نقد و تحلیل و اصلاح بنیادین قرار داده‌اند اما ما در آسیب‌های آن بیشتر فرو رفته‌ایم، از تمرکز گرایی و دیوان‌ سالاری آن گرفته تا مشق محوری و دیکته محوری و نمره محوری و حافظه محوری و کنکور محوری و مدرک محوری و غیره.
به نظر می‌رسد با فعالیت‌های پرورشی، در وسیع‌ترین معنای این واژه،‌ تا حد زیادی می‌توان آسیب‌های آموزش‌ و پرورش رسمی و اجباری را در هم شکست و تیزی‌ها و زمختی‌های آن را زدود و صیقل داد تا فضای تعلیم و تربیت مدرسه از این رهگذر برای بچه‌ها جذاب‌تر و خوشایندتر و دل‌پذیرتر شود.
از سوی دیگر در عالم واقع خانواده و پدر و مادر، خیرخواه‌ترین نهاد تربیتی هستند. چون پدر و مادر از جهت غریزی و طبیعی نزدیک‌ ترین و عاطفی‌ ترین و دلسوز ترین و مهربان‌ ترین و پر دغدغه‌ ترین فرد نسبت به تربیت و سرنوشت فرزند خویش‌اند، و این خیرخواهی تا آنجا دامنه دارد که حاضرند برای رفاه و آسایش و آرامش فرزند خود، رفاه و آسایش و آرامش خود را فدا کنند و برای تأمین آینده و سرنوشت بهتر آن، خود را عاشقانه به انواع رنج‌ ها و سختی‌ ها افکند. به‌ عبارت‌ دیگر پدر و مادر از لحاظ غریزی و طبیعی محکوم و مجبورند فرزند خود را خیلی دوست داشته باشند و بی‌حد و حساب خیرخواه آن باشند.
اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که در خانواده به‌واسطه عواطف و مهربانی و خیرخواهی بی‌حد پدر و مادر نسبت به فرزند خویش، به‌ طور طبیعی امکانات و نیروهای مادی و معنوی خانواده برای رفاه و آسایش و تربیت او یکجا جمع می‌شود. این امکانات و نیروی عظیم مانند تیغ دو لب عمل می‌ کند. اگر با روش‌ های منطقی و عقلانی و پرورشی همراه و توأم شود، سازندگی و توفیق‌ های مهم و مؤثر تربیتی به دنبال خواهد داشت و اگر با روش‌ های نادرست و غلط پرورشی همراه شود، همانند سیل بنیان افکن، تخریب‌ها و ویرانی‌ها و ناهنجاری‌های تربیتی به دنبال خواهد داشت.

برای از بین بردن ناهنجاری‌ های اجتماعی چه بایست کرد؟

بسیاری از مردم می‌ کوشند تا پیش از تصفیه نفس و ایجاد فضا و بستری مناسب و پاک، خانه وجود خویش را به صفات کمال بیارایند و در این راه بسیار تلاش می‌کنند ولی به سبب آن‌ که تصفیه باطنی نداشته‌ اند، با مجموعه‌ ای از تناقض ها رو به‌ رو می‌شوند و در عمل از آن‌ همه تلاش بسیار کمتر سود می‌ برند.
برای این‌ که انسان بهره‌ای کامل و تمام از تلاش‌های خویش ببرد، می‌ بایست نخست پیش از تحلیل به تخلیه اقدام نموده و جان و ظرف کمالی خویش را از هر گونه اغیار پاک کند. اینجاست که نقش تصفیه نفس و ارزش و جایگاه آن به‌خوبی روشن می‌ شود. برای دست‌ یابی به این مهم می‌بایست از تقوا و تزکیه نفس به‌ عنوان دو عامل مهم جارو کردن جان از اغیار یاد کرد.
از جمله علل ناهنجاری‌ ها طبق آموزه های اسلام،‌ بد سرشتی افراد،‌ بد اخلاقی، کینه‌ توزی،‌ خشم، تکبر،‌ حسد و عقده حقارت انسان‌ هاست و این‌ ها عواملی است که باعث به وجود آمدن ناهنجاری‌ های اجتماعی می‌ شود و باید آن‌ها را رفع کنیم.
– امام علی (ع) در رابطه با بدسرشتی افراد می‌فرماید: آدم بدسرشت به هیچ‌کس خوش‌گمان نیست، زیرا که همگان را چون خود می‌پندارد.
– پیامبر (ص) در رابطه بااینکه بداخلاقی یکی دیگر از عوامل رفتارهای ناهنجار در اجتماع است، می‌فرمایند: خداوند آدم بداخلاق را به توبه موفق نمی‌کند. پرسیدند ای پیامبر خدا (ص) این چگونه می‌شود؟ فرمود: زیرا که وی هرگاه از گناهی توبه کند، به گناهی بزرگ‌تر از گناه اول گرفتار می‌شود.
– یکی دیگر از عوامل ناهنجاری اجتماعی، کینه‌توزی افراد است، در این رابطه امام علی (ع) می‌فرمایند: اسلحه ی بدی و بدرفتاری کینه‌ورزی است.
– امام صادق (ع) می‌فرمایند: خشم، کلید هر بدی است.
– حسد یکی دیگر از عوامل ناهنجاری در اجتماع به‌حساب می‌آید، در این رابطه امام صادق (ع) می‌فرمایند: محال است حسود خیرخواه باشد.
– تکبر یکی دیگر از عوامل ناهنجاری است، در این رابطه امام صادق (ع) به روایت پیامبر (ص) می‌فرمایند: بزرگ‌ترین تکبر، کوچک شمردن (و بی‌اعتنایی به) مردم و نشناختن حق (و پیروان حق) است.
– عقده حقارت یکی دیگر از عوامل ناهنجاری در اجتماع است، در این رابطه امام صادق (ع) می‌فرمایند:‌ هیچ‌کس تکبر نمی‌کند و زور نمی‌گوید، مگر برای حقارتی که در خود می‌بیند.
عوامل به وجود آورنده انحراف و کج‌روی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق مختلف ازنظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز ازنظر عوامل متفاوت‌اند. این تفاوت‌ها را می‌توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله‌های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از آن‌ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.
شهرنشینی لجام‌گسیخته، گسترش حاشیه‌نشینی و فقراتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه‌نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینه‌های زندگی، موجب می‌شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی را کفاف نمی‌دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هرچند غیرقانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می‌توان فقر، بیکاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه‌ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
نداشتن هدف و نبود انگیزه درست
آیا می‌دانید میلیون‌ها انسان در چنگال دشمنی پنهان و نامرئی اسیرند. دشمنی که بسیاری از مردم و خانواده‌های آن‌ها را نابود می‌کند و به آن‌ها آسیب می‌رساند، نیرو سلامتی آن‌ها را تهدید می‌کند وزندگی را هرروزبر آنها تلخ ترمی‌کند، عمرشان را کوتاه و رفته‌رفته حیات آنان را تاریک و تاریک ترمی‌کند.
حتماً شما هم تجربه کرده‌اید که گاهی اندوه و غصه چنان زندگی را بر انسان سیاه می‌کند که هر راه چاره‌ای را مسدود می‌کند به‌قدری که فرد احساس می‌کند او بدبخت‌ترین موجود روی زمین است. او خود را چنان بیچاره و پست می‌بیند، که شایستگی ادامه زندگی خود را از دست می‌دهد.
دو روانشناس آمریکایی در تحقیقات خود کشف کردند که انسان‌ها نزدیک به ۴۷ درصد از زمان بیداری خود را به چیزی غیرازآن کاری که در حال انجام آن هستند فکر می‌کنند.
آموزه‌های فلسفه سنتی و مذهبی نشان می‌دهد که خوشبختی می‌تواند بازندگی کردن در لحظه پیدا شود به‌طوری‌که بسیاری از بزرگان دین اسلام نیز تأکید کرده‌اند که “فرزند زمان حال خود باشید” و یا “در زمان حال زندگی کنید”.
اکنون دو روانشناس دانشگاه هاروارد به نامهای “مترو کیلینگزورث” و “دنیل تی. گیلبرت” در تحقیقاتی نشان دادند که حق با این فلسفه سنتی است.
در حقیقت این محققان دریافتند که انسان‌ها ۹/۴۶ درصد از زمان بیداری خود را به چیزی متفاوت از کاری که انجام می‌دهند فکر می‌کنند و به دلیل این “پرسه زنی ذهن” افراد به‌شدت احساس نارضایتی می‌کنند.
این دو روانشناس اظهار داشتند: “ذهن انسان سرگردان است و یک ذهن سرگردان، بدبخت است.” برخلاف حیوانات، انسان‌ها می‌توانند زمان بسیاری را به فکر کردن درباره چیزی بگذرانند که در اطراف آن‌ها وجود ندارد.
این فکر کردن می‌تواند در مورد حوادثی باشد که درگذشته رخ‌داده‌اند و یا حوادثی که می‌توانند در آینده اتفاق بیفتند و یا هرگز رخ ندهند حتی در برخی از این افراد، پرسی زنی ذهن آن‌چنان توسعه‌یافته است که به نظر می‌رسد بصورت یک حالت پیش‌فرض در مغز آن‌ها در آمده است.
دانشمندان مذکور به ‌منظور ردیابی این رفتار، برای تلفن همراه “آیفون” نرم افرازی را توسعه دادند که به‌ صورت تصادفی با دو هزار و ۲۵۰ داوطلب تماس می‌ گرفت و از آن‌ها می‌ پرسید که در آن لحظه چقدر احساس خوشبختی می‌ کنند، مشغول انجام چه‌ کاری هستند، آیا مشغول فکر کردن به کاری هستند که در آن لحظه انجام می‌ دهند و یا به یک‌ چیز مورد علاقه یا ناخوشایند یا خنثی فکر می‌ کنند.
داوطلبان می‌ توانستند بین ۲۲ فعالیت با ویژگی‌ های کلی مثل راه رفتن، خوردن، خرید کردن، تماشای تلویزیون و … یکی را انتخاب کنند.
نتایج این بررسی‌ ها نشان داد که ذهن مصاحبه‌ شوندگان به‌ طور متوسط ۹/۴۶ درصد از دفعات تماس نرم‌افزار را مشغول پرسه زنی در افکار متفاوت بود و این پرسه زنی ذهن هرگز به زیر ۳۰ درصد نرسید.
بر اساس گزارش ساینس، این محققان در این خصوص توضیح دادند: “پرسه زنی ذهن در طول تمام فعالیت‌ها موجب می‌ شود زندگی ما بسیار ناخوشایند باشد.” این تحقیقات همچنین نشان داد افراد زمانی احساس خوشبختی می‌ کنند که مشغول انجام تمرینات فیزیکی و یا گفتگو هستند. درحالی‌که در زمان استراحت، کار و زمانی که در خانه از رایانه استفاده می‌ کنند بسیار ناراضی و ناخرسند هستند.
افراد احساس می‌کنند زندگی‌ شان آن چیزی نیست که به دنبالش بودند و یا آنچه از زندگی می‌خواستند همانی نیست که هم‌ اکنون دارند. مسلماً برای شما هم پیش‌ آمده از هیچ‌ یک از موفقیت‌ های خود احساس شادی و رضایتمندی نداشته و احساس کنید این آن چیزی نبوده است که به دنبالش بوده‌اید و یا آن حس خاصی که به دنبالش بوده‌اید را به شما نمی‌ دهد. افراد موفق زیادی نیز در اطراف شما وجود دارند که از دیدگاه دیگران بی‌ نظیر و سعادتمند هستند اما در درون خود احساس بی‌ کفایتی و تهی بودن می‌کنند.
نارضایتی از زندگی را در چهره و مکالمات بسیاری از افراد در جامعه به‌ وضوح می‌ توان مشاهده نمود گله و شکایت مداوم از اوضاع و شرایط اعم از اجتماعی، اقتصادی، شغلی و زندگی شخصی، همراه با صورت‌های افسرده و دل‌زده انسان‌ های بسیاری که حتی حوصله هم‌ صحبتی با یکدیگر را ندارند و ترجیح می‌دهند در تنهایی خود فرو روند ، و یا افرادی که مدام با خود و دنیای اطرافشان در جنگ بوده و ابراز ناراحتی می‌ کنند.
دکتر داچر کلتنر، استاد دانشگاه کالیفرنیا، ادعا می‌کند که می‌تواند آینده هر فرد را با قضاوت در مورد قدرت لبخند آن‌ ها پیش‌بینی کند. این محقق بر روی عکس‌های سالانه ۱۱۱ دانشجوی زن که بین سال‌ های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۰ گرفته‌ شده بود تحقیق کرد. نتایج این تحقیق نشان داد که زنانی که احساسات مثبت‌ تری را در این عکس‌ ها نشان داده بودند، از نظر ذهنی متمرکز تر بوده، زندگی موفق‌ تری داشته و از سلامت بهتری برخوردار شده‌اند.
«با توجه به اینکه احساسات مثبت فکر را باز می‌ کند، احساسات منفی آن را باریک کرده و جلو پیشرفت را می‌گیرد… یافته‌ های دکتر کلتنر و همکارانش از جمله اولین تحقیقاتی است که نشان می‌ دهد تفاوت در میزان ابراز احساسات افراد می‌ تواند در طول زندگی‌ شان ثابت بوده و گویای موفقیت فردی و اجتماعی آن‌ ها باشد.»
دکتر کریستوفر پیترسون، استاد دانشگاه میشیگان، که بیش از بیست سال در مورد ارتباط خوش‌بینی و سلامتی تحقیق کرده است، نشان می‌ دهد که افراد خوش‌بین و مثبت اندیش سیستم ایمنی قوی‌ تری نسبت به افراد منفی گرا دارند. این می‌ تواند به خاطر میل به مراقبت کردن بیشتر از خودشان باشد. همین‌ الان تصمیم بگیرید که شاد باشید و مطمئن باشید با این تصمیم روز های بیشتری برای شاد بودن و لذت بردن از سلامتی‌ تان خواهید داشت.
حتی وقتی همه‌ چیزهایی که می‌خواهید را به دست بیاورید، باز دستخوش بالا و پایین‌ های زندگی خواهید شد. اگر یاد نگیرید از خوشی‌ های کوچک لذت ببرید، سلامت شما وابسته به وضعیت زندگی‌ تان خواهد شد. آن‌ وقت هر زمان که اتفاق ناخوشایندی برایتان بیفتد، شدیداً احساس ناخوشنودی خواهید کرد.

به طور خلاصه برای ایجاد و دوام انگیزه عوامل زیر دخیل است:

۱- وجود الگویی که هدف انسان رسیدن به آن باشد. نوابغ و نخبه های جامعه در حوزه های گوناگون چنین نقشی دارند. از بین بردن چنین الگوهایی در ذهن جوانها آنها را بی انگیزه می کند.
۲- معلم و استاد، تا تشویق کند، امید دهد، راه را نشان دهد، الگو را تشریح کند، تمرکز دهد و از تشتت مانع شود و صبوری و پیگیری را تعلیم دهد. البته معلم در شناسایی علایق و توانایی ها نیز خیلی کمک می کند. کمک می کند تا شخص بتواند در جای خودش بنشیند
۳- برنامه جامع که طبق آن حرکت کرد و مانعی هم برای سایر ساحتهای آدم نباشد. برنامه باید بگونه‌ای باشد که در کوتاه مدت هم تغییرات محسوس ایجاد کند و شوق آورد. نه اینکه فرد احساس کند متناسب با تلاشش به هدف نزدیک نمی شود.
۴- وجود محیط و فضای مناسب مثل دوستان همراه و ابزار لازم
۵- سلامت جسم و روح در اثر تحرک کافی و تغذیه سالم
مجموعه این عوامل باعث انگیزش و حرکت بسوی هدف است. وقتی هدف و انگیزه نباشد آدم بسوی وقت گذرانی و افراط در لذات بد فرجام میل می کند.

عوامل موفقیت و ایجاد انگیزه:

ممکن است تصور کنید برای اینکه کسی باشید که همیشه می‌ خواسته‌ اید، زندگی‌ تان باید تغییر بزرگی کند. مثلاً اینکه تا وقتی پول زیادی نداشته باشید نمی‌ توانید آدم بخشنده‌ای شوید. یا اینکه تا وقتی خانه‌ تان را نفروشید نمی‌ توانید به فردی ماجراجو تبدیل شوید. واقعیت این است که در هر مقطعی از زمان دقیقاً می‌توانید همه این‌ها باشید. پیدا کردن لذت و خوشی در زمان حال، حتی اگر بسیار سخت به نظر برسد، در زندگی دیگران هم تأثیر مثبت خواهد داشت.
شادی و خوشبختی یک تصمیم لحظه‌ به‌ لحظه است، تصمیمی که گرفتن آن برای خیلی‌ ها سخت است. اگر این تصمیم را بگیرید، بقیه متوجه آن خواهند شد. با این کار آن‌ ها را هم تشویق به گرفتن چنین تصمیمی می‌ کنید. همان‌ طور که تحقیق بالا نشان می‌ دهد، این انگیزه تأثیر بسیار مهمی بر سلامت و خوشبختی آن‌ ها در آینده خواهد داشت.
تصور من این است که خوشبختی به چیزهایی که دارید بستگی ندارد. داشته‌ های ما آدم‌ ها به‌ مرور زمان تغییر می‌ کند؛ نعمت‌ های زندگی‌ تان هم همین‌ طور! شادی و خوشبختی به تفسیر شما از چیزی که در لحظه روبرویتان است بستگی دارد. اینکه چقدر به سبک زندگی‌ تان افتخار می‌ کنید. اینکه چقدر به لذت بردن از لذت‌ ها و خوشی‌ های ساده زندگی تمایل داشته باشید، حتی اگر وضعیت زندگی‌تان، شرایط مطلوب و مساعدی نداشته باشد.
انسان با آرزو همزاد است و با آرزو زندگی می‌ کند. شب‌ هنگام به امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت به بستر می‌رود و صبح به امید طلوع دوباره خورشید و روزی توأم با سعادت از خواب بر می‌خیزد. انسان نمی‌تواند از امید و آرزو و خواسته جدا باشد. واضح است که اصل «آرزو» و «امید» نه‌ تنها مذموم و نکوهیده نیست بلکه نقش بسیار مهمی در حرکت چرخ‌ های زندگی و پیشرفت در جنبه‌ های مادی و معنوی بشر دارد. آرزوهای سازنده و بلند انسان را به سازندگی خویش دعوت می‌ کند و سبب تکامل و ترقی روحی او می‌ شود.
اگر آرزوها متوجه ارزش‌ های والای انسانی باشد و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان‌ ها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در مسیر خود وادارد، بدون شک هرقدر هم که طولانی باشد، نه‌تنها نشانه پستی نیست که نشانه کمال انسان است. از ویژگی‌ های شاخص انسان برای نیل به خواسته‌ ها و اهداف زندگی امید هست. امید به آینده در هر برهه‌ ای از زندگی بشرعامل تحرک و نشاط و موفقیت بوده است و انسان بدون آن، نمی‌ تواند گام‌ های تعیین‌کننده‌ ای در حیات فردی و اجتماعی بردارد.
امید و آرزو نسبت به آینده ،نیروی محرک انسان برای تلاش‌ ها و کوشش‌ هاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد در واقع روح او مرده و نشاط زندگی از وی رخت بر می‌ بندد و انسان را به موجودی سست و بی‌ هدف و بی‌ تلاش مبدل می‌ کند. اصولاً همت انسان به‌ اندازه آرزوهای مثبت اوست، هر قدر دامنه آن‌ها گسترده‌تر باشد همت او والاتر است. امید و آرزوی پسندیده، دل بستن به آینده‌ای است که دسترسی به آن معقول است و با تلاش می‌توان به آن رسیده و این‌ یک امر فطری است. «چالش‌ها برای سرگرم‌کننده کردن زندگی هستند و غلبه بر آن باعث معنادار شدن زندگی.»“جاشوه جی مارین”
اعمال و رفتار انسان در حقیقت بر اساس امید ساخته می‌ شود. به‌عبارت‌دیگر بافته‌ های ذهنی، به‌ مجرد اینکه ساختار عملی پیدا می کند. هرچه امید قوی‌تر باشد، عزم و اراده عمل بیشتر می‌گردد و عاملی می‌شود که انسان‌ها همه کمبود های زندگی خویش را با تلاش بیشتری جبران کنند. امید انسان به هر سمت و سویی برود اعمال وی نیز به همان سمت خواهد رفت.
هر کس در زندگی خود چشم‌اندازی را برای آینده خویش تنظیم می‌کند و با برنامه‌ریزی و چه‌بسا خیال‌پردازی هدفش را تعقیب می‌ کند. آدمی به امید زنده است و با امیدواری تلاش می‌ کند. مادر کودکش را با امید شیر می‌دهد، کشاورز با امید بذر را در دل زمین می‌نهد، صنعتگر صنعتش را با امید به نفع و توسعه به کار می‌ گیرد، یک جوان با امید به آینده‌ای سعادتمند و خوشبخت تن به ازدواج می‌ دهد و از خانواده خود مستقل می‌شود ، بیماری که به‌آسانی و علاقه خود را به چاقوی جراح می‌ سپارد و یا داروی تلخ را مصرف می‌کند با امید به بهبودی و پاک‌سازی این کار را می کند.خلاصه اینکه موفقیت و نشاط در امور مادی و معنوی درگرو امید به آینده است. زیرا فطرت آدمی بر امید استوار است و این فطرت زمانی تغییر می‌کند که انسان از مسیر اصلی خود خارج‌ شده و به خاطر عواملی گرفتار یاس و نومیدی شود.
نقطه مقابل این امید، ناامیدی و یاس هست که باعث رشد بزهکاری، اعتیاد، افت تحصیلی، ناهنجاری‌های اخلاقی، پوچی و بی‌هدفی، بحران هویت، انحرافات اجتماعی، اختلالات عاطفی (افسردگی)، پرخاشگری، بزهکاری، خودکشی، مشکلات خانوادگی، مشکلات شغلی می‌ شود.
البته بایست دقت کنید که انسان تا آنجا می‌تواند برای خود امید سازی کند که به مرز خیال‌پردازی نرسد. ازآنجاکه جوان سرشار از انرژی است، توان رسیدن به آرمان‌ها و اهداف بلند را در خود می‌بیند و افق بالاتری را برای خویش ترسیم می‌کند و در اندیشه فرداهای بهتر است. برای او همواره خطر افتادن در دام اوهام وجود دارد. امید سازی همیشه با در نظر گرفتن واقعیات، امکانات و توان و طاقت فردی صورت می‌گیرد، درحالی‌که خیال‌پردازی فاقد این ویژگی‌هاست . پس باید در امیدهایمان تجدیدنظر کنیم.
باید مرز بین امیدواری و خوش‌خیالی را به‌خوبی دانست تا یکی در جای دیگری قرار نگیرد. امیدواری مقوله‌ای است که با فعالیت و تلاش همراه است و به بیان بهتر می‌توان گفت امیدواری از سه جزء شناختی، عاطفی و حرکتی تشکیل می‌شود. باغبانی که در ذهن خود ثمرات و نتایج کارش را که باغستان سرسبز و آباد است تصور می‌کند و آن را مطلوب می‌بیند به سبب امید است که در او نوعی دلدادگی پدید می‌آید و آرزوی داشتن چنین باغی را می‌کند. سپس به‌منظور تحقق آن به فعالیت می‌پردازد. هرچند که باصطلاح در ناامیدی بسی امید است ، ولی با این بهانه نمی‌توان دست از کار و تلاش کشید و به امیدِ یاریِ دیگران چشم دوخت. میوه شیرین و گوارای درخت امید آنگاه به بار می‌نشیند که با تلاش و فعالیت آبیاری شده باشد. «راه‌حل صحیح موفقیت این است که اشتیاق شما به پیروزی بیشتر از ترس شما از شکست باشد»“انیشتین”
گاهی اوقات فشارهای مکرر زندگی با توجه به شرایط اطراف، برای شما قابل‌درک نیست. واقعیت آن است که هیچ‌کس بیش از یک بخش کوچک ازآنچه در جهان اتفاق افتاده است را نمی‌داند. به‌راستی در طول روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سالیانی که می‌گذرد، تاکنون چند بار فارغ از چیزهای دیگر، تنها و تنها به خود و مسیری که در زندگی‌مان می‌پیماییم، فکر کرده‌ایم؟ حقیقتاً در طول عمری که تاکنون سپری نموده‌ایم، چند بار تنهای تنها به حقیقت و هویت اصلی خویش اندیشیده‌ایم؟.
البته خوب است به این نکته نیز توجه و دقت داشته باشید که گاهی اوقات انسان به خود و رفتارش می‌اندیشد و کارهای روزمره خود را مرور می‌کند؛ حتی زمانی که برای رسیدن به آن کارها بسیار تلاش نموده، احساس می‌کند که بر روی دایره‌ای بسته درحرکت بوده و مرتباً یک مسیر را دور می‌زندِ است. گویی در یک چرخه به دام افتاده. به‌طوری‌که “کار می‌کند و غذا می‌خورد و به تفریح می‌پردازد تا زندگی کند.
ولی زندگی روزمره ما نیز انگیزه‌ای جز کار و تفریح و لذت ندارد.” بعضی وقت‌ها، هنگامی‌که سناریوی زندگی‌مان را می‌بینیم، انگار داستانی تکراری را می‌خوانیم که مرتباً به‌اندازه تمامی روزهای عمر، در حال تکرار است. برخی اوقات برایمان پیش می‌آید که حتی از خودمان نیز خسته می‌شویم و مرتب از خود می‌پرسیم که آیا زندگی جز خستگی و تکرار، مسیر دیگری نیز دارد؟ برای چه دائماً یک مسیر را دور می‌زنیم و روز و شبمان رنگی جز کهنه گی به خود ندارد؟ واقعاً من که هستم؟ و چه می‌کنم؟ و به کجا می‌روم؟
بعنوان مثال یک فرد افسرده باوجود غم ناامیدی و یأس، اطرافیان و حتی جامعه را نیز افسرده می‌کند. افسردگی نتیجهٔ ناامیدی و نداشتن نشاط و شادی است و اجتماعی که در آن شادی و نشاط نباشد جامعه‌ای توسعه‌یافته نیست بلکه آن را کمتر توسعه‌یافته می‌دانند. چون جامعه‌ای که شاد نباشد انگیزه‌ای برای فعالیت ندارد. بنابراین باید بحث شادی و نشاط را ابتدا از فرد و سپس خانواده و اجتماع آغاز کرد. حال پرسش اینجاست که اجتماع چه‌کارهایی را برای ایجاد شادی بالندگی و پویایی در سطح جامعه انجام داده است؟
به نظر بنده یکی از سازوکارهای حیات فردی و اجتماعی انسان، داشتن انگیزه و امیدوار بودن است. ازنظر جامعه شناسان داشتن هدف و انگیزه و امیدواری؛ چرخ زندگی را به گردش درآورده و موتور تلاش آن را پرشتاب‌تر می‌کند. بنابراین اگر روزی امید از انسان گرفته شود دوران خمودگی، افسردگی و ایستایی او فرامی‌رسد. ازاین‌رو داشتن هدف و انگیزه برای پیشرفت هنری است که باید همگان به‌خصوص نسل جوان آن را فراگیرند و سرلوحه برنامه‌های زندگی خود قرار دهند.
انگیزه عبارت از آن چیزی که ما را از ملامت به‌سوی علاقه حرکت می‌دهد. یعنی آن چیزی که به ما انرژی می‌دهد و فعالیت‌های ما را هدایت می‌کند. انگیزه را با موتور یا فرمان یک اتومبیل تشبیه می‌کنند درواقع انرژی و هدایت در مرکز مفهوم انگیزه قرار دارند.
یکی از مشکلات شایع که امروزه در میان مردم به چشم می‌خورد، کاهش امید و انگیزه در زندگی و نداشتن هدف مشخص می‌باشد. نداشتن هدف و کاهش انگیزه در زندگی، زیان‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را متوجه دولت و خانواده‌ها می‌کند. تلاش برای شناسایی عوامل مهم در کاهش انگیزه و ارائه راهبردها و انجام اقداماتی در جهت کم کردن خسارات ناشی از کاهش انگیزه مستلزم تحقیقات بسیاری است. عوامل بسیاری باعث می‌شود که انسان احساس ناامیدی کند و مهم‌ترین سرفصل‌های آن عبارت‌اند از:
نداشتن هدف درست در زندگی، مقایسه خود با دیگران، انتظارات و توقعات بیش‌ازاندازه، فراموش کردن خدا، برداشت نادرست و تعمیم بیش‌ازاندازه شکست، سستی، تنبلی و اهمال‌کاری در کارها، ضعف اراده و اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس، نداشتن سخت‌کوشی و تلاش ، فقدان استمرار و جدیت در کارها، استفاده نکردن از استعدادها و شایستگی‌ها خود، قاطع نبودن در تصمیمات و نداشتن ثبات کاری، منفی نگری، خودبینی و تنگ‌نظری، عدم انعطاف در برابر حوادث و نپذیرفتن واقعیات زندگی، تک‌روی و کمک نگرفتن از افراد متخصص و باتجربه و….
البته بایست توجه داشته باشید که بین انگیزه و انگیزش ازنظر معنایی می‌توان تفاوت قائل شد و اصطلاح انگیزه را می‌توان برای اشاره به هدف یا غایت کنش یا گرایش به انجام عملی بکار برد که آن هدف برانگیزانندهٔ آن است. واژه انگیزه به معنای ترغیب و تحریک کردن است. به‌بیان‌دیگر انگیزه عاملی است که شمارا به حرکت وامی‌دارد. این مسئله به تصور شما مربوط می‌شود. تصویری که در نظر دارید باید آن‌قدر بزرگ باشد که شمارا ترغیب کند و به حرکت وادارد. ازآنجایی‌که انگیزش موتور حرکت دهنده انسان است، شناسایی زیربناهای آن به‌خصوص در حیطه‌های زندگی شخصی و تحصیلی به‌منظور رشد و پیشرفت جامعه بسیار مهم و ارزشمند می‌باشد.
روزی مردی خطاب به زیگ زیگلار (از سخنرانان برجسته ایجاد انگیزه) گفت: «شما سخنرانان مردم را تهییج می‌کنید، اما با رفتن شما انگیزه هم در آن‌ها از بین می‌رود. این هیجان و انگیزه دائمی نیست و فرد باید دوباره آن را در خود ایجاد کند.» زیگ در پاسخ به آن مرد گفت: «استحمام هم همین‌طور است! یعنی اگر بخواهیم تمیز و پاکیزه باشیم بهتر است هرروز دوش بگیریم!»
درست است که انگیزه دائمی نیست و ما باید هرروز آن را در خود احیا کنیم، اما این هیچ اشکالی ندارد! فقط کافی است بدانیم که اگر بخواهیم در درازمدت انگیزه را در خود زنده نگه‌داریم، باید هرروز آن را در خودمان ایجاد کنیم.
از طرفی امید به انسان انگیزه ی فکر و حرکت و تلاش نیز می‌دهد و در مقابل آن ناامیدی آخرین رمق‌ها برای کوشش و اندیشه و عمل را از انسان می‌گیرد. امید واقع بینانه هرچه بیشتر باشد اراده و همت فرد برای رسیدن به مطلوب خود را بیشتر می‌کند. فضای امید یک فضای مثبت، شاد، رنگی و متحرک است ، درحالی‌که محیط «ناامیدی» ،منفی، غم‌انگیز، خاکستری و ساکن است. امید ممکن است براثر یک رویداد و حادثه به وجود آید یا اوج گیرد اما این داشته‌ها و توانایی‌ها و تجارب و دانش است که احساس امیدواری را واقع بینانه و رسیدن به هدف را معقول می‌کند.
از مجموع و معدل امیدها و اراده‌ها و کنش‌ها، واکنش‌ها و بینش‌های افراد جامعه است که امید اجتماعی شکل می‌گیرد و مردم بخشی از توان و انرژی خود را صرف بهبود وضعیت عمومی می‌کنند و از حاصل خرد و حرکت جمعی خود نیز بهره بیشتر می‌برند اساساً وقتی مثبت اندیشی و خیرخواهی زیاد شود امید زیاد شده است و این امید اجتماعی است که مردم را به یکدیگر نزدیک و حرکت‌ها را هماهنگ‌تر و معطوف به نتیجه می‌کند.
مردم آگاه امید واقع بینانه بیشتری دارند چون خوب می‌دانند که با تدبیر و تلاش به خواسته‌های نسبی خود خواهند رسید در مقابل آن مردم ناآگاه ، یا اساساً فاقد انگیزه ی کار و تلاش و تدبیر هستند یا با امیدی کاذب خواست‌های حداکثری دارند و چون تلاش‌های ناقص آن‌ها به‌جایی نمی‌رسد بیش‌ازپیش ناامید شده و اسباب تنبلی و ناهماهنگی و بی‌فکری و شلختگی را در جامعه خویش فراهم می‌کنند. «اگرچه کسی نمی‌تواند برگردد به عقب و شروعی عالی داشته باشد, اما هرکسی می‌تواند از الان شروع کند و یک پایان عالی داشته باشد».” کارل بارد “
ما و اطرافیانمان اگر خوب دقت کنیم تفاوت‌های فراوانی داریم؛ زیبایی و وضع ظاهر، موقعیت مالی، قدرت جسمی، ملیت و نژاد، زبان، هوش و استعداد و …، همه و همه از خصوصیاتی هستند که سبب تفاوت بین انسان‌ها می‌گردند و چه‌بسا بعضی وقت‌ها که با خویش فکر می‌کنیم، به خاطر همین خصوصیات در برابر عده‌ای دیگر احساس کوچکی و کمبود کنیم و یا اینکه احساس بزرگی وبرتری داریم . درحالی‌که تمامی این ویژگی‌ها طبیعی و خارج از اختیار ماست. ولی علیرغم همه این تفاوت‌ها ما و دیگران همه انسانیم و همه یک‌چیز را جستجو می‌کنیم. همه می‌خواهیم در زندگی خویش به موفقیت دست‌یابیم. دستیابی به سعادت و موفقیت در زندگی ویژگی مشترک تمامی ماست و همه ما به دنبال رضایت از زندگی خویش هستیم.
هر رفتاری که انسان انجام می‌دهد ناشی از تعامل سه عنصر هدف، انگیزه و نیاز است. چرا وقتی ما تشنه می‌شویم سراسیمه به هر طرفی می‌رویم تا آب به دست آوریم و رفع عطش کنیم. زیرا نیاز به آب‌داریم و کمبود آب در بدن ما موجب انگیختگی فیزیولوژیکی ما می‌شود و ایجاد انگیزه می‌کند درنتیجه برای رسیدن به «هدف» یعنی آب همه سعی و تلاش خود را بکار می‌گیریم.

راهکارهای برای حفظ انگیزه:

افراد زیادی را در اطرافمان می‌ بینیم که بیشتر به خاطر غنیمت دانستن اوقاتشان و با بهره‌گیری از فکر دیگران، به موفقیت‌ های چشمگیری دست پیدا می‌ کنند. در حالی‌ که استعداد لازم را برای کسب موقعیت های عالی ندارند در سایه پشتکار و داشتن ذوق و شوق رساندن خود به هدفشان و همچنین استفاده از فکر خوب دیگران و موکول نکردن امروزشان به فردایشان پیشرفت می‌ کنند و البته این‌ یک مزیت بزرگ برای این‌ گونه افراد هست.
ولی متأسفانه افرادی هم هستند که با داشتن توانایی و همچنین استعداد فراوان، علی‌ رغم داشتن فکرهای عالی برای پیشرفت، همچنان در پله اول قرار دارند و متاسفانه زمان را از دست می‌ دهند و در بیشتر مواقع به علت دیر شروع کردن کار مورد نظر، اشتیاق رسیدن به هدف را هم از دست می‌ دهند.
امید داشتن مهم‌ترین انگیزه در زندگی انسان است. اگر انسان از زمان مرگ خویش آگاه بود به کاری دست نمی‌ زد. اگر می‌ دانست چند سال دیگر می‌ میرد کاری را آغاز نمی‌کرد و تنها به امور و مسائل روزانه خویش بسنده می‌ کرد. ناآگاهی از زمان مرگ و امید به زندگی است که وی را وا می‌دارد تا درس خوانده و دست به کاری بزرگ بزند.
اول‌ از همه ایده آلی عملی ، هدف یا مقصد مشخص و واضحی داشته باشید. دوم اینکه وسیله رسیدن به اهداف خود یعنی دانایی، پول، مواد و لوازم لازم را به دست آورید. سوم اینکه همه وسایل و چیزهایی که دارید را برای رسیدن به آن هدف تنظیم کنید. (ارسطو)
اولین و مهم‌ترین نکته‌ ای که باید مد نظر داشته باشید این است که شما تنها فردی نیستید که با چنین مسئله و یا مسائلی شبیه به آن در زندگی خود رو به رو شده‌اید ولی تنها کسی هستید که می‌توانید و باید بهترین کمک را با استفاده از توانایی‌ ها و مهارت‌ های فردی و … به خود بکنید. برای این کار همان‌ طور که خود می‌دانید شایسته است ابتدا با واقع‌ نگری و به‌ دور از هر گونه مسائل جانبی مسئله اصلی خود را شناسایی نموده و توان خود را برای حل آن تجمیع نمایید.
۱- کاغذی را بردارید و در بالای کاغذ بنویسید که دوست دارید در چه زمینه‌ای فعالیت کنید. شاید هدف شما کسب درآمد بیشتر یا مبارزه با بیماری و به دست آوردن نهایت سلامتی باشد. اکنون از قوه خلاقیت خود استفاده کرده و ایده‌هایی را که در رسیدن به هدف برای شما مفیدند پیدا کنید. حسن این کار این است که نه‌ تنها قوه خلاقیت خود را به کار گرفته‌ اید، بلکه دریافته‌ اید که تا چه حد خلاق هستید. هم انگیزه انجام کار را در خود زنده کرده و هم از نظر روحی شرایط مناسبی برای خود فراهم کرده‌اید.
۲- با اهتمام به مسائل معنوی و مذهبی و شرکت در مراسم مذهبی روحیه معنوی خود را تقویت کنید. از گناه دوری‌ کنید و از رفتن به محیط‌ هایی که فکر و ذهن شمارا می‌ رباید و از معاشرت با افرادی که به امور معنوی و علمی توجهی ندارند اجتناب کنید. احساس گناه می‌ تواند نشاط و انگیزه انسان را در ادامه دادن راه بگیرد. از مباحث بازگشت به‌ سوی حقیقت و توبه استفاده نمایید. توکل به خدای متعال را در هیچ لحظه‌ای از زندگی‌ مان از دست ندهید. بلکه در مواقع حساس و دشواری که برایتان پیش می‌آید، بیشتر از همیشه به نیروی ایمان به خدا تکیه کنید و او را در همه حال ناظر بر خود و پشتیبان واقعی‌ تان بدانید. در این صورت به یاری حق موفقیت در انتظار شما خواهد بود.
۳- در انتخاب دوست دقت نمایید. گاهی اوقات اطرافیان و دوستان با بیان مطالبی ناامید کننده انگیزه و آرامش روانی را کاهش می‌ دهند. برای رفع این مشکل باید از ارتباط با افراد منفی اجتناب کرد.
۴- هر زمانی که احساس می‌ کنید علاقه‌ به زندگی، تحصیل، ارتباط با دیگران و … ندارید با اساتید و کارشناسان مشورت کنید آن‌ ها با دادن راهنمایی به شما کمک می‌کنند تا از حالت بی‌ تفاوتی و بی‌ انگیزگی نجات پیدا کنید
۵- سوء تغذیه و مشکلات جسمانی یا روانی نیز در بی‌ رغبتی تأثیر دارد بنابر این اگر در این زمینه مشکلاتی دارید باید بر طرف شود.
۶- از یکنواختی در زندگی اجتناب کنید و تنوع در زندگی خود ایجاد کنید. برای خود مقرراتی در درس خواندن یا تفریح کردن در نظر بگیرید و در برابر خود قاطع و منصف باشید. در صورت امکان در فرصت‌هایی که چند روز تعطیل هستید یک مسافرت را ترتیب دهید و با جمع دوستان مسافرت کنید تا یک تنوع در وضعیت زندگی شما به وجود آید.
۷- تصمیم بگیرید زندگی جدیدی را با پیدا کردن دوستان جدید و ایجاد فضای جدیدی برای تحصیل و زندگی ایجاد نمایید و با برنامه‌ ریزی و انجام کارهای مثبت شور تازه‌ ای به خود بدهید و به گذشته فکر نکنید.
۸- تلاش کنید با اعضای خانواده روابط نزدیک و صمیمی داشته باشید؛ ارتباط‌ های سالم کمک به آرامش خواهد کرد.
۹- وقتی موفقیتی به دست می‌ آورید هر چند هم که کوچک باشد، معتقد باشید که در نتیجه سعی و تلاش شما بوده، نه شانس و اتفاق و …
من تحت تأثیر ضرورت عمل کردن قرار گرفتم. دانستن کافی نیست، باید دانسته‌ هایمان را عملی کنیم. خواستن کافی نیست، باید حرکتی انجام دهیم. (لئوناردو داوینچی).
توسعه اقتصادی در هر جامعه به افزایش افراد با انگیزه پیشرفت بالا در ان جامعه بستگی دارد. به زبان دیگر تلاش برای پیشرفت و برتری پیش از توسعه اقتصادی می‌آید. اشخاصی که این نوع انگیزش در آن‌ ها بالاست علاقه‌ مند به برتری به خاطر برتری هستند و نه به خاطر پاداشی که به دنبال دارد. آن‌ ها روی یک تکلیف به سبب منافعی که به‌ عنوان پاداش به دنبال دارد کار نمی‌کنند. چنانچه به این افراد دو کار، یکی ساده با دستمزدی خوب و دیگری به‌ مراتب دشوارتر با دستمزد کمتر با وجود مساوی بودن سایر شرایط پیشنهاد کنند، معمولاً شغل دوم که نیاز به تلاش و رقابت در آن بیشتر است انتخاب می‌ کنند.
افرادی که دارای انگیزه پیشرفت بالایی هستند به‌ محض انتخاب یک هدف تا انجام موفقیت‌ آمیز آن کاملاً مجذوب آن کار می‌ شوند. به زبان دیگر وجدان کاری در آن‌ ها بسیار بالا است. آن‌ ها با حداقل نظارت بیرونی و یا بدون نظارت، تنها به خاطر تقویت‌ های درونی ، کار خود را به نحو احسن انجام می‌ دهند. آن‌ها اشتیاق شدیدی برای کسب استانداردهای ایده آل در انجام امور محوله و یا توفیق در موفقیت‌ های رقابتی دارند. تمایل آنان بر این است که موقعیت‌ های مشتمل بر مخاطره‌ های متوسط و میانه را بر موقعیت‌ هایی که در آن‌ ها اصلاً خطری وجود ندارد یا خطر بسیار زیاد است ترجیح دهند.
افراد با انگیزه پیشرفت بالا در هر شغل و سازمانی موفق عمل می‌کنند. در مشاغلی که ارزیابی با معیارهای عینی و ضابطه‌ مند انجام می‌ گیرد توفیق بیشتری کسب می‌ کنند. چون از انجام‌ وظیفه صرفاً به خاطر نفس انجام آن لذت می‌ برند، انجام کار به نحو احسن برای آن‌ ها پاداش‌ های درونی و رضایت مندی را در پی دارد به همین دلیل از سطح سلامتی روانی بالاتری برخور دارند. به پول به‌ عنوان فراهم‌ کننده ثروت مادی توجهی ندارند بلکه از آن‌ جهت که داشتن درآمد ملاک سنجش کمال و برتری است به آن اهمیت می‌ دهند.
اگر کمی خود را زیر ذره‌بین جستجو قرار دهیم، می‌یابیم که حقیقت‌ جویی و میل به دانستن، گرایشی انکار ناپذیر در وجود ماست.گرایشی که هیچ‌گاه زندانی زمان و مکان نبوده است. به گذشته‌ مان می‌ اندیشیم که کجا بوده‌ایم و بر ما چه گذشته است، سپس نیز به دنبال آن می‌ رویم تا دریابیم که سرنوشت ما به کجا منتهی می‌ شود. نه‌ تنها پدیده های موجود در محیط زندگی انسان، بلکه کرات و کهکشان‌ های دیگر نیز عطش دانستن او را فرو نمی‌نشاند. آدمی تا از روابط اشیاء و موجوداتی که با آن‌ ها سر و کار دارد آگاه نشود و نفهمد که در درون آن‌ ها چه می‌گذرد از پای نمی‌ نشیند. برای موفق شدن، تمایل شما به موفقیت باید بزرگ‌ تر و بیشتر از ترس شما از شکست باشد. (بیل کازبی)
به دنبال این علاوه بر آنچه سایر موجودات می‌ خواهند خواسته‌ های دیگری نیز داریم و هرگز راضی نیستیم که تن به حصار ها و زنجیر های موجود بسپاریم. تنها ویژگی‌های طبیعی ما نیست که تعیین می‌ کند ما کیستیم و چگونه زندگی می‌کنیم. تمامی نیازهای طبیعی در طول زندگی با فراز و نشیب‌ های بسیاری دست‌ به‌ گریبان می باشند. کمی به اطراف خود بنگریم ، سرانجام ممکن است روزی فرا برسد که غذا خوردن انسان به یک وعده محدود شود و رژیم‌ های گوناگون غذایی میل انسان را در چهارچوب خویش به زنجیر بکشد. زندگی سراسر تجربه است اما بزرگ‌ترین چیزی که بنده از زندگی یاد گرفتم این است که لحظه‌ های آن را با آگاهی کامل زندگی کنم تا بتوانم از آن لذت ببرم. لذتی که با آگاهی و فکر به دست میاید، هیچ‌ وقت از بین نخواهد رفت و در کل زندگی جاری خواهد بود. هر یک از ما یک یا چند بار در مسیر هدف‌ هایمان شکست‌ خورده‌ایم. شکست معلمان بزرگی در زندگی هستند و اشتباهاتمان را به ما نشان می‌ دهند و عملکردمان را تصحیح می‌ کنند. سعی کنید در هر سمتی که هستید بهترینی باشید که می‌ توانید، بهترین همسر، بهترین والد، دوست، رئیس، کارمند، دانشجو و بدین طریق از دنیا، جهان بهتری بسازید. و در نهایت به خاطر بسپارید که در مدرسه درسی را می‌ آموزید، سپس آزمون می‌ دهید، درحالی‌ که در زندگی ابتدا در آزمون شرکت می‌ کنید و سپس درس را می‌ آموزید، آزمون‌ های زندگی را جدی بگیرید…
هرگز نمی‌ توانید از اقیانوس رد شوید، مگر آنکه جرأت چشم بر داشتن از ساحل را داشته باشید من محصول شرایطم نیستم. من محصول تصمیماتم هستم. (کریستف کلمب).
(نویسنده: دکتر محسن بهشتی پور)
منبع:سایت خانواده مطهر

 


چاپ  

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید