بحث در مورد سرطان بیشتر حول محور پیامدهای پزشکی این بیماری کشنده است، با تاکید کمی بر اثرات فلج کننده روانی-اجتماعی درمان سرطان.
در مبارزه با سرطان، سینهها و تخمدانهایم را با جراحی برداشتند و در پی شیمیدرمانی تمام موهایم را از دست دادم. خیلی سخت بود که خودم را با این تصویر جدید بدن آشتی دهم، اما برای زنده ماندن باید این کار را انجام می دادم.
این تجربه شخصی من را ترغیب کرد تا به دیگرانی که از همان مصیبت رنج میبرند کمک کنم تا سفر را برای آنها کمی آسانتر کنم.
اولین علامت سرطان
در نزدیکی نوک سینه سمت راستم احساس درد کردم که باعث شد با لمس آن ناحیه را معاینه کنم. این زمانی بود که یک توده سفت روی سینه ام احساس کردم و به شدت نگران و ترسناک شدم.
تشخیص سرطان
با وجود اینکه حدود 8 ماه قبل برای ماموگرافی رفته بودم، بلافاصله پس از تشخیص توده روی سینهام با پزشک مراقبت اولیه تماس گرفتم. تصمیم گرفت مرا برای سونوگرافی سینه بفرستد. در طول سونوگرافی، پزشک در مرکز تصویربرداری بیوپسی را انجام داد.
بر اساس گزارش بیوپسی، در سال 2008 در سن 47 سالگی به سرطان سینه مجرای مهاجم مبتلا شدم.
واکنش من به تشخیص
وقتی تلفن را قطع کردم به سختی می توانستم صحبت کنم. الان متوجه شدم که در شوک بودم. حتی اگر میدانستم که تشخیص سرطان سینه یک احتمال است، شنیدن اینکه واقعاً به آن مبتلا شدهام بسیار ویرانکننده بود.
درمان سرطان
دو هفته بعد از آن تماس تلفنی که زندگی را تغییر داد، ماستکتومی دوبل بدون بازسازی انجام دادم.
سلول های سرطانی در گره نگهبان شناسایی شدند و تشخیص مرحله 2B بود. من چهار نوبت شیمی درمانی کردم و بعد از آن 10 سال تاموکسیفن و یک مهارکننده آروماتاز انجام دادم. در این مدت تخمدان هایم را هم برداشتم.
راه بهبودی
مقابله با سرطان بسیار شخصی و پیچیده است. من بسیار خوش شانس بودم که مراقبت پزشکی عالی و جامعه ای شگفت انگیز از حمایت خانواده و دوستان داشتم.
با این حال، اغلب به شوهرم می گفتم که احساس می کنم پرنده ای در قفس هستم. احساس می کردم در دام افتاده ام و هیچ کنترلی بر زندگی ام ندارم. این برای من و خانواده جوانم بسیار سخت بود.
سخت ترین بخش درمان سرطان من
بزرگترین چالشی که با آن روبرو شدم، تلاش برای مقابله عاطفی با پیامدهای فیزیکی جراحی و درمان سرطان بود.
در مدت کوتاهی بی سینه و کچل شدم.
من مشکلات پوستی داشتم، افزایش وزن را تجربه کردم و یائسه شدم.
در حالی که من یک تیم پزشکی عالی داشتم، از حمایت بسیار کمی برای کمک به من برای مقابله با تصویر بدن و مسائل مربوط به عزت نفس که پس از درمان باقی مانده بود، داشتم.
من به اطلاعات عملی در مورد مقابله با این تغییرات فیزیکی و دسترسی به محصولات ریکاوری مد روز و راه حل های سبک زندگی نیاز داشتم و می خواستم. خیلی احساس تنهایی می کردم.
هنگامی که درمان من به پایان رسید، مصمم شدم که تجربه بهبودی را برای زنانی که با انواع سرطان کنار میآیند بهبود بخشم.
من شرکتی به نام Cancer Be Glammed را برای آموزش و توانمندسازی زنان برای بازیابی سبک زندگی و بهبودی با عزت، عزت نفس مثبت و سبک شخصی تأسیس کردم.
Cancer Be Glammed از تشخیص تا زنده ماندن، دسترسی آسان به اطلاعات مرتبط، محصولات بازیابی عملی و در عین حال شیک، منابع مفید و جامعه پویا از پشتیبانی را برای زنان فراهم می کند.
علاوه بر این، ما با بیمارستانها، مراکز سرطان و متخصصان سرطان، بهویژه پرستاران، مددکاران اجتماعی و پرستاران کار میکنیم تا از تلاشهای آنها برای کمک به زنان برای مقابله با چالشهای روانی-اجتماعی
جراحی و درمان سرطان حمایت کنیم.
Cancer Be Glammed از جرقه یک ایده، اکنون به یک پلتفرم چند رسانه ای متشکل از یک وب سایت، CBG-TV، یک کانال اختصاصی YouTube و چندین نشریه اصلی گسترش یافته است.
جدیدترین کتاب راهنمای ما به سبک مجله منحصر به فرد ما است که بازماندگان سرطان را به عنوان مدل نشان می دهد. این عنوان "سرطان را مورد توجه قرار دهید: راهنما - مسئولیت بهبودی خود را با اعتماد به نفس، عزت نفس و سبک زندگی به عهده بگیرید." می توان آن را به صورت تکی یا عمده خریداری کرد و برای بیمارستان ها و مراکز سرطانی برای حمایت از بیماران خود سفارشی کرد.
انگیزه من برای ادامه مبارزه
مبارزه با سرطان نیازمند دانش، قدرت، حمایت و صبر است. یکی از بهترین دلایل برای بیدار شدن در صبح و چیزی که مرا به راه انداخت، شوهرم، برایان، و دو دختر کوچکم، میشل (13 ساله) و جیلیان (9 ساله) بود.
من می خواستم برای آنها خوب باشم. من نمی خواستم زندگی آنها برای همیشه با بیماری، غم، احتمالاً مرگ و اندوه تغییر کند. احساس می کردم می توانم هر چیزی را تا زمانی که مرا از دست ندهند تحمل کنم. می خواستم به آنها کمک کنم بزرگ شوند.
نکات کلیدی از سفر سرطان من
همه افراد در معرض ابتلا به سرطان یا بیماری های تهدید کننده زندگی هستند. هیچ کس، مهم نیست که چقدر سالم هستید یا فکر می کنید که هستید، معاف نیست.
زندگی خود را گرامی بدارید و با انجام هر کاری که می توانید برای مراقبت از خود به خوبی آن را تقویت کنید. خودمراقبتی کلمه ای است که این روزها به طور اتفاقی مطرح می شود، اما بسیار مهم است.خوب غذا بخورید، ورزش کنید، به طور منظم به پزشک مراجعه کنید و الکل را حذف کنید. همه این چیزها می توانند تغییرات مثبتی در زندگی شما ایجاد کنند و حتی علم نیز همین را تأیید می کند. اگر متوجه شدید که با بیماری مانند سرطان روبرو هستید، مدافع خود باشید. سوال بپرسید، به خوبی آگاه باشید، و اگر ناراحت هستید نظر فرد دومی را بگیرید. در صورت نیاز از درخواست کمک نترسید!
درس های شخصی و رشد
من سعی می کنم هر روز از طریق شرکت خود Cancer Be Glammed و به عنوان یک حامی بیمار، زنانی را که با سرطان مقابله می کنند آموزش و انگیزه دهم. من میخواهم آنها ببینند که گزینهها و راهحلهایی دارند تا احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند و کرامت و احساس خود را بازیابند.
من به عنوان یک بازمانده-کارآفرین، نویسنده، سخنران و حامی بیمار، هر روز این فرصت را دارم که به بیماران و بازماندگان، شخصاً یا از طریق جامعه آنلاین گسترده خود، توانمند و انگیزه دهم.
همانطور که به دیگران می گویم، "سرطان یک هدیه نیست، بلکه افرادی هستند که به زندگی شما می آورد." من تا ابد از پزشکان، پرستاران، تکنسین ها، گروه های پشتیبانی، دوستان و غریبه هایی که در زمانی که به آنها بیشتر نیاز داشتم وارد زندگی من شدند سپاسگزارم.
سرطان یک بیماری منزوی است، ممکن است احساس تنهایی کنید، اما باید به یاد داشته باشید که تنها نیستید.
نظرات (0)